دختر داییم از بچگی شپشو بوده کلا هم خونه ماعه چندسال پیش مامانم تو سرش دید به مامانش گفت جنگ شد همیشه هم به ما میده سال پیش داشت ما ازش گرفتیم به ردش نیاوردیم گفتیم بخاطر داییم هیچی نمیگیم یکبال درگیر بودیم عید بالاخره تموم شد باز دوماه پیش خونه ما بود خواهرم دید هنش سرش میخارونه کلا یه رفتاری داره ببینید میترسید سلیطه دست شیطان رو از پشت بسته یه زبونی داره واویلا هرچی بشه هم میندازه گردن ما وقتی میریم محلمون اوناهم میان و میشه دم من و خواهرم ما نهار خونه عموم دعوتیم جیغ میزنه منم باید برم میبریمش شب میخایم بریم خونه عموم دورهم بشینیم این انتر خانوم هم میاد یه اداهای هم داره انگار پیش فعالا لباسی خواهرش ک خودش ۱۴ سالشه خواهرش ۲۶ میپوشه انکار احمقا فک میکنه الان رل میزنه مباد پشت سر ما خونه لموم بودیم شب بود میرفتیم خونه مامانبزرگم ( ما شهریم شاید دوماه یبار میریرم اونجا بدای گردش عموم اینا هم باغ دارن عموع کلا اونجاعه دختراش هم میرن بهش سر بزنن و رلاشون شهرنزدیک اونجاعه ) از در اینا اومدیم بیرون خونه روبرویشون سگ داره اون هم فامیل دورمونه سگش هم خونگی و کوچیکه کلا از دختر داییم سگه بدش میاد اینو دید افتاد دنبالش دختر داییم هم جیغ دویید رفت خونه مادربزرگم خورد زمین لباسشاره شد تو خودش شاشید بعد خونه مادربزرگم گریه میکرد ک اینا درو از داخل بسته بودن ک من نرم تو( مامانم گفت این چیه تو سرت وایسا ببینم جیغ زد چی کجا کو سریع موهاشو تکون داد گفت چیزی نیست مامانم بدور نشوندش سرشو گشت چشمتون روز بد نبینه منبع شپش مامان و باباش هم رفته بودن شهرستان اینو خواهرش خونه تنها بودن این اومده بود خونه ما زنگ زدیم خواهرش بیاد دتبالش این رفت خونه اونجا جنگ شد خواهره سرشو با حوله بسته بوده اینو کتک زده سریع فرستادتش بره شاپو ضد شپش بگیره گفتن شپشاش تموم شده امشب خونمون بودن کنارم نشسته بود دیدم تو سرش یه شپش گنده راه میرفت همینجور با دقت نگاه میکردم چندتا دیدم سریع سرشو بلند کرد گفت چته اسکل بچه ها چیکار کنم به خواهرم پیام دادم گفتم نرو نزدیکش چند دقیقه بعد دیدم خواهرم بعلش کرده فقط مردم نیترسم شپش بگیریم خواهرم اصلا گردن نمیگیره ک خودش شپش داشته باشه چیکار کنم به مامانش بگم؟؟