2777
2789
عنوان

بیاید از فجیع ترین سوتی هاتون بگید

637 بازدید | 35 پست

من خودم ۱۵ سالم بود رفته بودیم خونه یکی ازاشناهامون شروع کرد راجب یکی از پسرای  کنکوری فامیل تعریف کردن و ناراحت بودن از دستش چون چند وقته پیشش نمیاد برو ب مامانش بگو و ...😑

منم نمیدونستم گله گی جزو آداب معاشرت بعصی هاست  و هرکاری میگن نباید انجام بدی🙂‍↔️

منم بچه بودم ورفتم هرچی گفت و ب مامان پسره گفتم🙄 همه ی تعریف هاشو با جزئیات و حتی حالت صورتمو شبیه اون زنه کردم 😑

اینقدر غرق صحبت کردن شده بودم و داشتم جای اون زنه صحبت می‌کردم و گفته هاشو بازگو میکردم ک حواسم نبود خود اون پسره و هفت خاندانش تواتاقن و داشتم ب حرف زدن ادامه میدادم😩

قبل حرفای من همه درحال خندیدن و شادی بودن🫡

بعد اینکه اونجوری گفتم یهو همه جا برای سه دیقه ساکت شد🥹🥹

انگر من داشتم اونارو میگفتم🙂🔪

ولی من داشتم حرفای یکی دیگرو تعریف میکردم بخدا و از گوشه ی ذهنم هیچ وقت اون آدم رد نمیشد مث داداشم بود اصن😑🤌

تازه بابامم اونجا بود😭


امضا میخوای چیکار 

چند سال پیش خونمون کلی مهمون داشتیم بعد خواهرم گفت چقدر پرسینگ دماغ قشنگه. بعد من تو جمع بلند گفتم آره مثل گاو هلندی میشن خیلی داغونه😂😐😐😐اخ اخ نگممم دیدم همه دارن بد نگام میکنن خونه ساکت شد. سرمو بلند کردم دیدم زن عموم پرسینگ دماغ زده🤡

چـو ایـران نَـباشَـد تَـنِ مَــن مَـبـاد🕊🤍✨

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خونه یه آدم مذهبی رودربایستی دار رفته بود. یه راهرو بود که تهش دوتا اتاق داشت و انتهای دیگه راهرو به هال و نشیمن میخورد.من اومدم از یه اتاق رفتم تو یه اتاق دیگه دیدم آقای صاحبخونه با پسرش که بزرگ هست و زن داره دارن گوشه راهرو توی هال صحبت میکنن.صحبتشون که تمام شد پسره با صدای بلند به مامانش که تو یکی از اتاقا بود گفت حاج خانم کاری ندارین؟ و در این هنگاااام نمیدونم بر اساس کدوم منطق  فکر کردم منظورشون من هستم که جلوشون از یه اتاق به اتاق دیگه رفتم و منو دیدن😁 و بنا بر این با صدای رسا اعلام کردم ممنون  دست شما درد نکنه! در حالی که من فقط حاج آقائه و حاج خانمه رو میشناختم و با پسره آشنایی نداشتم😁😄 دلش هم بخواد تحویلش گرفتم😄😄

یاد گرفتم که روزهای خوب میان و میرن، روزهای بد هم میان و میرن اما هیچ چیزی به اندازه واکنشهای درست ما در روزهای خوب و بد برای آرامشمون مهم نیست. البته بعد از توکل به خدا🌻🥰

چند سال پیش خونمون کلی مهمون داشتیم بعد خواهرم گفت چقدر پرسینگ دماغ قشنگه. بعد من تو جمع بلند گفتم آ ...

واااای😄😄😄

یاد گرفتم که روزهای خوب میان و میرن، روزهای بد هم میان و میرن اما هیچ چیزی به اندازه واکنشهای درست ما در روزهای خوب و بد برای آرامشمون مهم نیست. البته بعد از توکل به خدا🌻🥰

خونه عمم دعوت بودیم دخترش ازدواج کرده بود رفتیم دعوتمون کردن من دوماد رو اصلا ندیده بودم بعد سر سفره بودیم تازه می‌خواستیم سفره بندازیم من کنترل تلویزیون دستم بود نشسته بودم داماد که اومد میخواستم ببینم چه شکلیه که یهو کنترل از دستم افتاد تو کاسه ی خورشت یعنی خیلی ضایع شدم وایییییی اونموقع ۱۸ سالم بود و هیچوقت یادم نمیره😭😭😭😭

میشه برام صلوات بفرستی؟ فرستادی بهم بگو منم برات آیت الکرسی میخونم و صلوات میفرستم ♥️ حالم خوب نیست... جواب توهین و بی احترامی رو به هیچ وجه نمیدم  🫂❤️

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز