ی مدت مشکل افتاده تو زندگیم یک شهید تو خوابم گفت دلیلش اینه پدرت جوونیش ی کاری کرده
البته سعی کردم کار بابامو پاک کنم
نپرسید چه کار کرده لطفا
اثار کار بابامو پاک کردم 80درصد مشکلم حل شده ولی بازم هست
دست خودم نیس از خدا زده شدم میگم جه خدایی بعد 4سال مرگ بابام انتقام کار بابامو ازم میگیره
من ازدواج کردم خیلی بدبخت بودم
بابام می گفت هر بلایی مامانت سر من آورد شوهرت سر تو داره میاره
خاله و مامانم معتقد بودن هر بلایی بابام سر مامانم آورده شوهر من سر من میاره و این عدالت خداست🥲
دیگه انقد بد بود
ک موقع طلاق و بعد از اون هر اتفاقی براش میفته فک می کنه نفرین منه
نه من معتقد نیستم این عدالت خداست خدا عقل داده مامانم اصرار داشت با این مردک احمق ازدواح کنم
بابام اروپا تشریف داشت از اونجا عروسی منو دنبال می کرد
ی کم ب فکر من بودن این عاقبت م نمی شد
کدوم شهید بود
