سلام
سنمن دقیقا نصف اون چیزیه که توی تاپیکذکر کردین
ولی دوست داشتم بیان کنم
به نظرم هدف و هرچیز دیگه توی این دنیا یه پُل و یک چیزی هستش که ما به خودمون بیایم و خدا رو ببینیم
گفته شده که زمانی که خدا میخواد امانتش رو عرضه کنه کوه و آسمان و زمین گردن نمیگیرنش نمیتونن امانتش رو تحمل کنن ولی انسان ها جمعیا باهم میگن ما اون رو انجام میدیم"قالو بلا"
میگن بله ما انجام میدیم و امانتت رو به ما بسپر
چرا کوه و آسپون و زمین نگرفتن؟ چون استعدادش نبود! چون چجوری کوه میتونه خدارو به خوبی تجلی کنه وقتی نه میخنده و نه گریه میکنه و نه میشه شخصیتی بهش نسبت داد(خوب،بد،مهربون،بداخلاق و...)
ولی یادمون نمیاد که کی گفتیم بله چون اگه یادمون بیاد که دیگه حساب نیست وقتی قرآنو داریم!
در واقع احساس میکنم روی دور آهسته بله گفتن ما قرار گرفته و داریمبه یاد میاریم چیشد که مسلمان یا کافر شدیم!
اگه ته زندگیمون درست زندگی کرده باشیم و محب اطهار و خداوند که مسلمان بودیم و امانت خداو درست عرضه کردیم و از این امتحان درست بیرون اومدیم و احتمالا ذریه و نسل ما هم درست خواهند ساخت اما وای به حالمون اگر کفر کرده باشیم..
در واقع همه ی این ها وسیله ایست برای به پایان رساندن رسالتمون
شما اگه درس میخونی هدف پزشکی نیست هدف اصلی نجات دادن جون یه آدمه
یا اگه مثلا کرایه اسنپت رو کم یا زیاد میکنه روزی یه بنده خدارو زیاد کردی که اون یارو بعدا ممکنه بچش یا همسرش یا پدر و مادرش به کفر بیوفتن از بی پولی یا خودش حق النفس رو زیر پا بذاره و خودش رو بکشه ...
این نظر منه عذر میخوام که زیاد شد.