یه حس برادری داشتم نسبت بهش و خیلی دوسش داشتم
چون همیشه طرفم رو میگرفت
وقتی بچه م مشکل مغزی داشت و فوت شد خیلی هوانو داشت
مثلا تو اون شرایط بچه من ،بچه جاریم دنیا اومد
اون سر امه دادو بیداد میکرد با عصبانیت زیاد
(منظورش این بود که من تو این شرایطم دلشو نسوزونید)
البته نسبت به همه همینطوره
خیلی بادرک و فهم و دلسوز ه