2777
2789
عنوان

بابام یا شوهرم

| مشاهده متن کامل بحث + 337 بازدید | 45 پست
با پدرت بشین صحبت کن و بگو که دلخوری ازشون....طبیعتا غرورت مهم تره اگه موضوع بزرگی نیس بخشش هم خوبه ...

کارشون خیلی زشت بود

روز خاستگاری

بله برون

عقد


هر سه روز بخاطر اونا اشک ریختم و دلم شکست

یکبار بود میبخشیدم

اما ... هی تکرار شد

هنوز عرکسی نگرفتم

نمیخوام وقتی عروسی گرفتم توی عروسی هم تکرار کنن

روزای قشنگ زندگیمو خراب کردن

عزیز من اصن ناراحت نیستم از دعوت نکردنشون دارم ارزو میکنم که دعوتم نکننبحث اینه ک بابام میگ دعوتت کر ...

منم اخلاقم تنده یکی اذیتم کنه جواب میدم و دیگه دلم نمیخواد ببینمشون

شوهرم برعکسه بی احترامی هم بکنن میگه بریم

منو زورکی میبره حالمم گرفته میشه اما میدونم کار درستیه

ببین یه سوال!

اگه عموی شوهرت بجای عموت بود

پدرشوهرت مجبورتون میکرد

شوهرت بهش می گفت اختیارمون دست خودمونه نمیایم؟؟؟

حواست باشه رکب نخوری از شوهرت .

در مورد عموت هم می تونی ببخشی فک کن بچه ت نیاد خونه داداشت.

کلا قطع صله ارحام گناه داره من که نمیدونم روز عقدت چی شده اما انقدرا هم کش ندی برای آرامش روان خودت بهتره دنیا دو روزه دختر

خط بیضی خط خط بیضی خط 😄امضام اینطوریه خو 😁

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

هنوز عروسی نگرفتمولی قصد دارم دعوت نکنم اصن

باشه اگه پدرتون زیاد اسرار کرد که بی احترامی نشه براشون 

فقط خودت برو همسرت نه

زندگی چه تقدیرها؛ همه به تدبیرها خندیدن!!!  

منم اخلاقم تنده یکی اذیتم کنه جواب میدم و دیگه دلم نمیخواد ببینمشونشوهرم برعکسه بی احترامی هم بکنن م ...

من میبخشیدم اگر یکبار بود

اما روز عقدم خاستگاریم و بله برونم و حتی بعد اون

کاری کردن اشک بریزم

بله شوهرم فرقی براش نداره حرف من الویتش بوده همیشه

من الان گفتم تا پاگشا نشم نمیام هیجا

و نرفتم اونم اصن ناراحت نیست ک چرا نرفتم خونه عموش یا هرچی

چون حق با منه

اما من چجوری ببخشم وقتی اونروز غرور شوهرمو خورد کردن

بهش گفتن تو مثل داماد مجلس نیستی بیشتر دوستت میخوره داماد باشه !! غیرت غرور همه چیو گذاشتن زیرپاشون

تازه دعوت نکرده هنوز میگن دعوت میکنه صبر کن دعوت کرد باید بیاییبهشون گفتم من خودم دوس ندارم برم ربطی ...

اینکه خودت میخوای ببخشیشون یا نه رو نمیدونم 

ولی اگه خودت و بعد اونم همسرت دوس نداره برین واقعا نیازی ب اینهمه کشمکش نیست 

خونواده ت اگر صلاحتو بخوان هیچوقت اصرار نمیکنن 

اول اینکه پدرت از اون دسته ست ک رو ب فامیلشه شما باید دست پیشم بگیری ک من توقع داشتم پشتم باشین باباجون ن اینکه اصرارم بکنین ک بیا (حالا کشدارش نکنی با پدرتم دلخوری بشه بینتون)

پس توقع پدرت کاملا بیجاست شما زندگی خودتو داری نباید هرچی اونا گفتن قبول کنی وقتی بابا دل خودتو همسرت نیست 

شوهرت اینو کاملا درست میگه در این مورد با همسرت همدل باش

ک فرداروز اونم بدونه خونواده خودتون یعنی خودتو همسرت باید برای خودتون تصمیم بگیرین ن کس دیگه 

دوم اینکه حتی اگه پدرت فکر میکرد همسرت نمیخاد ک برین نباید انقد اصرار کنه ک اوقات شمارو تلخ کنه در تعجبم از رفتار پدرت

بنظرم حالا ک اینجوریه اصلا نرو ک خونواده ت بفهمن نمیتونن بجای تو تصمیم بگیرن 

فقط دوتا مورد و رعایت کن همسرت و ب خونواده ت بد نکنی 

پدرتم ناراحت نکنی

اما قاطع بدونن توضیح بگو مامان جون شمام نمیخای نرو هرطور صلاحه 

من نمیتونم ببخشمشون هیچوقتم نمیام

خداجونم❤️هرکی داره این متنو میخونه؛یه اتفاق خوب بنداز وسط زندگیش 
منم اخلاقم تنده یکی اذیتم کنه جواب میدم و دیگه دلم نمیخواد ببینمشونشوهرم برعکسه بی احترامی هم بکنن م ...

من قصد دارم امسال عروسی بگیرم

از کجا معلوم اگ ارتباط دوباره صورت بگیره روز عروسیمو خراب نکنن؟

من میبخشیدم اگر یکبار بوداما روز عقدم خاستگاریم و بله برونم و حتی بعد اونکاری کردن اشک بریزمبله شوهر ...

خداروشکر شوهر عاقلی داری 

بنظرم خرابش نکن 

نرو

خداجونم❤️هرکی داره این متنو میخونه؛یه اتفاق خوب بنداز وسط زندگیش 
اینکه خودت میخوای ببخشیشون یا نه رو نمیدونم ولی اگه خودت و بعد اونم همسرت دوس نداره برین واقعا نیازی ...

حرفاتون درسته 

بخدا تمام تلاشمو میکنم بی احترامی نکنم حرف خوب بزنم درست حرف بزنم

اما همه بد برداشت میکنن


من میبخشیدم اگر یکبار بوداما روز عقدم خاستگاریم و بله برونم و حتی بعد اونکاری کردن اشک بریزمبله شوهر ...

حرفشون خیلی زشت بوده

احتمالا تو رو برای پسرشون میخواستن

یادش بخیر یه عمو الکی داشتیم 😀

خواهرم رو ندادیم بهشون روز عقد مامان پسره برگشت به مامانم گفت : دامادت انقدر دهنش گنده س لباش روی چونه ش اومده آویزونه.

مامانمم گفت : هر وقت ازت خواست تو بری بغلش بخوابی بگو نمیخوام لبات زشته !!!!

خفه خون گرفتناااا

کاش همون لحظه می گفتی عمو جون اگه خیلی چشمت دوستش رو گرفته همین الان دخترت رو بده بهش !

امان از دهانی که به موقع باز نشود😁

خط بیضی خط خط بیضی خط 😄امضام اینطوریه خو 😁

من قصد دارم امسال عروسی بگیرماز کجا معلوم اگ ارتباط دوباره صورت بگیره روز عروسیمو خراب نکنن؟

حق داری ولی بابات که دعوتشون میکنه بخاطر اون میان . نمی دونم خودت می دونی

خط بیضی خط خط بیضی خط 😄امضام اینطوریه خو 😁

حرفشون خیلی زشت بودهاحتمالا تو رو برای پسرشون میخواستنیادش بخیر یه عمو الکی داشتیم 😀خواهرم رو ندادی ...

بخدا مشکوک بود انقد ک پاپیچ دوست همسرم میشد انگار چشمش گرفته بود برا دخترش

عموم رفته بود پیشش کلی بد گفته بود از همسرم

دوستش هم همه حرفاشو ضبط کرد اورد برامون

حرفاتون درسته بخدا تمام تلاشمو میکنم بی احترامی نکنم حرف خوب بزنم درست حرف بزنماما همه بد برداشت میک ...

اون دیگه ب خودشون مربوطه شاید اینجوری میخوانتو فشار بزارنت ک بری چون اخلاقتو میشناسن

دیگه در اون مورد محلشون نده

خداجونم❤️هرکی داره این متنو میخونه؛یه اتفاق خوب بنداز وسط زندگیش 
بخدا مشکوک بود انقد ک پاپیچ دوست همسرم میشد انگار چشمش گرفته بود برا دخترشعموم رفته بود پیشش کلی بد ...

بنابراین حق دارید نرید عروسیشون واسه زندگیتون خوب نیست. نیتشون خیر نیست وایسا جلو بابات بگو نمیام

خط بیضی خط خط بیضی خط 😄امضام اینطوریه خو 😁

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   honye_ella  |  6 ساعت پیش
توسط   vittozahra  |  6 ساعت پیش