سلام
قضیه از این قراره من از یک پسری تو دانشگاه خوشم میومد و فکر میکردم این دوستم آدمه بهش گفتم که آره من از فلانی خوشم میاد
البته اسمش رو دوست نمیشه گذاشت بیشتر دشمن هست تا دوست اینقدر که حسوده و حال بهم زن الان میفهمم
حالا سر یک موضوع درسی به پسره پیام دادم و بعد پسره گفت که خانم فلانی هم چند روز پیش تماس گرفتن و پیام دادن در صورتی که دوستم ازش سوال کردم و گفتم دلم برا فلانی یعنی پسره تنگ شده گفت آخی آره دیگه همه از هم بی خبرم بعدش که از پسره فهمیدم زنگ زدم به دوستم و سعی کردم ازش بپرسم بعد اولش که قبول نمیکرد ولی آخر بار گفت آره زنگ زدم کار شخصی بوده پسره هم اینجوری که حرف میزد انگار این بهش ابراز علاقه کرده واقعا حالم داره ازش بهم میخوره چطور تونست این کارو کنه اخه
به نظرتون چیکار کنم این وسط من
واقعا دارم خفه میشم از بغض