استارتر میدونی چیه؟
تو از جاریت بدتری
حتی یه بچه هم میتونسته جاریت رو درک کنه
و بدونه حرفهاش از ته دلش نیست
خودت هزار بار گفتی حالش خوب نبود
اون مثل خیلی های دیگه شاید حسودی کرده ولی مشکلش این بوده که اینقدر حالش بد بوده که حرفهاش رو نتوسته تحمل کنه و برعکس خیلی ها این حرفها رو به زبونش آورده
شاید خیلی ها هستن میرن تو خلوتشون با خودشون این حرفها رو میزنن ولی اون به زبون آورده
برام عجیبه که براش تاپیک زدی
مثلا تاپیک زدی که چه موضوعی رو بگی و حل کنی؟ که نفرین نمیگیره؟؟؟؟؟؟ خیلی بچه ای عزیزم
و برام عجیب تر اینکه یه تاپیک دیگه هم زدی که بیان این تاپیکت رو بیشتر ببینن
خدا اون بالا شاهد همه چیز هست
روز خوش
بچه؟
نمیدونم چی باید بگم
واقعا آدم میمونه منم خیلی چیزا حالم رو بد کرده منم قبل اون سقط داشتم
مگه اون حامله شد رفتم نفرینش کردم گفتم خدا ایشالا بچت رو بکشه ؟ از نظر شما خانم بالغ این حرف منطقیه ؟ مگه هر کی حالش بده هر چرتی از دهنش در اومد باید بگه من باردار بودم بعد اون حرفاش تا یک ماه حالم بد بود همش گریه میکردم انصافه؟
بله خدا خودش اون بالا هست همچیز رو میبینه
چطور از سال ۹۹ تا الان بچت سه سالشه؟
سلام عزیزم اون تاپیکت قفل بود خواستم جواب بدم
میدونی من۲۷سالمه ۵تا بچه دارم دوتا ۱۲ساله دوتا ۴ساله و یدونه ۶ماهه
توی حاملگی یکی دوبار مهمونی مفصل دادم بیشتر نتونستم ولی بعد زایمانم چندبار تاالان مهمونی دادم با جمعیت زیاد بچهامم شر هستم خیلی
شاید باورت نشه از دیروز دارم خونه تکونی میکنم و فرشامو دادم قالیشویی که حسابی تمیزکاری کنم تا جشن دندونی پسرم دلتو بزرگ بگیر خواهر
حتی گفتم دسر ندم ولی دیشب گفتم نه زشته چند مدل دسر ساده و آسون درست کنم به کجا بر میخوره
دسر،شام با مخلفات،اش،کیک خلاصه همه چی میدم اونوقت شما واسه یه سالاد نمیدونم چتون شده والا تو مهمونی به خوده میزبانم خیلی خوش میگذره چرا همه چیو سخت میگیرین به خودتون
یکم رها کن ی سالاده دیگه میتونی حتی به مادر همسرت یا خاله ی همسرت بگی درست کنن یا بچه رو نگهدارن شما درست کنی بخدا مهمونی دادن لذت بخشه
بعدشم شاید خاله ی همسرتون خجالت بکشه از اینکه بهتون بی احترامی کرده و خودش شمارو دعوت کنه
چه پی شعور بوده
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
