الان تقریبا ۱ ظهره و هوا بشدت گرم وداشتم میدوییدم تا سریعتر کارم تموم شه...
کلیدو ک انداختم توماشین...🗝
یهو یادم افتاد سه سال پیش 🥲
بعد مدرسه...
همین حوالی ۲ ک میرسیدم خونه🏠
با همین کلید توهمین ماشین تو همچین هوایی میرفتم ساعتها درس میخوندم تاقبل تاریکی🙇...
( چون تنها مکان ساکت خونه بود)
واس اونهمه آرزویی ک تباه شد گریه کردم🙂
چقدر سختی کشیدم و الان میفهمم چ کارایی ک نکردی دختر
چقدر قوی بودی تو 🫠❤️🎈
ولی بعضی وقتا ما خییلی هم یچیزو میخوایم...
ولی نمیشه💔
لعنت بهت کرونا🙃