بخدا هیچی
حالا ناگفته زیاد هست که نگفتم
ولی این قصه سر دراز دارد
واقعا کلافه شدم
بخدا به زور پا میشم از جام
کمر درد و دل درد دارم
اصلا نمیگن بزار یبار دعوت کنیم
شاید دلش چیزی بخواد
و توقعات بیجای دیگه
اینم بگم تولد پسرم که خودم دعوتشون کزدم و تدارک دیدم نیومدن
و کلی ناراحت شد پسرم
وقتایی که باید باشن نیستن