شوهره عوضیم اگر تاپیکامو بخونین متوجه میشین
بچمو دیگه نمیاره خونه مادرم ببینم....همون شوهر روانی دوقطبی که الان دیالیزی شده همون جلاد ستگر همون ظالم همونی که فقط سنگ سرده قبرستون که بزارن روش دیگه دلم آروم بشه شه ظلمش تموم شد....هنون بی رحم همون عصبیه بداخلاقه بددهن همون فحاش خدایا دعای روز وشبم اینه که جونشو بگیر بسه دیگه من با بچم راحت زندگی کنم....بااین حال مریضش هنوز ظلم میکنه ..منو بچمو ازهم جدا کرده اون ننه از خدا بیخبرش هم بچشو جمع میکنه هم بچه منو......الهیی که اون مادرشوهرم یک مادرو از بچش دور کرده خدا الهیی جونه بچشو بگیره به داغ بچش بشینه ......بخدا که پسرش بمیره داغ دیدن روی نوه اشو بدلش میزارم .....