امروز خانوادم گفتن پاشیم بریم بیرون بعد اومدم حاضر بشم گفتم همه لباسام تکراری شده شال ندارم بپوشم بعد بابام برگشته میگه ۱۰ تا شال داری بعد گفتم کی واسه من شال خریدی واقعا هیچ وقت هیچ پدری نکرده واسم بودو نبودش فرقی نداره پول تو جیبیم نمیده فقط بلده حرص بده منو بعد گفت این همه داری بعد کار کشید به فحش و فحش کشی اعصابمو خورد کردن حالا این تموم شده داداشم اومده گیر داده رژ چرا زدی چرا اینجوری حرف میزنی با اینکه من جور خاصی حرف نمیزنم گفتم لبم سفید شده یکم زدم رنگش عوض بشه گفتم به تو ربطی نداره فضولی نکن گفت من بزرگترتم آدمت میکنم مامانم برگشته میگه تو زندگیمونو خراب کردی بعد برگشتم میگه چرا نمیزارید برم باشگاه انقد منو حرص دادید بدنم باد میکنه(تیروئید کم کار دارم عصبی میشم بدنم باد میکنه)برگشتن میگن تو خونه ورزش کن یه بار اومدم تو خونه ورزش کنم صد دفعه اومدن تو اتاق پشیمون شدم خلاصه که رفتیم با اخم و اینا برگشتیم تو ماشین بابام گفت کاری نکن از ماشین پرتت کنم بیرون به جای اینکه من اعتراض کنم اونا اعتراض میکنن😏یعنی واقعا خستم کردن دیگه زندگیو ازم گرفتن حالم ازشون بهم میخوره آرزوی مرگشونو دارم ولی هیچیشون نمیشه فقط من دارم با این سن کمم از دست میرم همش سر درد همش فشار پایین بردنم دکتر گفت همش از اعصابه😭💔
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
به نظرم برو سرکار مستقل شو خودت واسه خودت درامد داشته باش و بهترین لباسا رو بگیر و ، هر طوری که هست سعی کن کمتر باهاشون وقت بگذرونی تا آرامش بیشتری داشته باشی
دلیلی باش که آدمها باور کنند هنوز خوبی وجود داره ...
۱۸اگه میشد میرفتم ولی نمیزارن پامو از خونه بزارم بیرونفقط دلم میخواد ازدواج کنم برم یه شهر دیگه
ای بابا ، با مامانت صحبت کن ، اون حتما درکت میکنه و میتونه کاری کنه که بری سر کار ، حتی شده تو مهد کودک یا مدرسه کار کن چون محیطش زنونست و خانواده ها کمتر مخالفت میکنن
اینم بگم هیچوقت به خاطر فرار از خانواده ازدواج نکن ... اگه دیدی واقعا طرف ایده آله و ارزششو داره زندگیتو براش بدی بعد ازدواج کن
دلیلی باش که آدمها باور کنند هنوز خوبی وجود داره ...