سلام خانم های گل.
اول اینکه اگ حوصله ندارید نخونید چون من خیلی اهل توضیح دادنم🙃
بچه ها من میخوام از روابطم با خانواده ی همسر از شما کمک بگیرم🙂 ببینید، اگ بخوام خودم و خانواده مو، بهتون توضیح بدم، ما اینجوری هستیم ک ب پای بزرگ تر بلند میشیم. لبخند رو لبامونه، وقتی مهمون میاد باهاش حرف میزنیم.کلا تو خانواده ی مادری گرم بودیم..پنج سال هست ک ازدواج کردم، با مردی ازدواج کردم ک دوستش دارم و اصولاً اولویتمون زندگی خودمونه...بگذریم. اینارو گفتم ک بدونید. برای همسرم و خانواده اش ارزش قائلم.
چیزی ک برای من سواله اینه ک با خانواده ای مثلا برید خونشون البته ب دعوت خودشون، هیچکس نمیاد استقبال ، یا دم در ک خوشآمد بگه،چطور باید برخورد کرد؟ آدم خیلی کنف میشه. هیچکس ب پاتون بلند نمیشه، اصلا انگار سرخود رفتید😅 همه سرشون ب گوشیه...من امروز خیلی ب خودم فشار آوردم وقتی جاریم گفت داریم میریم، بلند نشم ب پاش، اما نیم خیز شدم🥲 خیلی برام سخته. خیلی وقتا دعوتشون میکنم ، سعی میکنم نرم دم در استقبال شون، خوشامد نگم، اما نمی تونم . مثلاً الان شام خوردیم خونه ی خواهر شوهرم ، خیلی دلم میخواست مثل خودشون سرد بگم مرسی، اما نمی تونم. چون وقتی میان هیچکس نمیگه، خوشمزه بود. یا ...🙂 نظر بدید لطفاً