2777
2789

سلام دوستان عزیز من چند ماهیه کار نمیکنم از اول هم رفتم سرکار دوس نداشتم هیچ کدوم از مریضام فوت بشن تمام تلاشمو میکردم حداقل زیر دست من فوت نشن یا موقعی که تو شیفت منن اتفاقی براشون نیوفته ولی متاسفانه یکی از مریضام که یه خانم مجرد سن بالا بود و پیش برادرش زنگی میکرد با کارکرد قلبی پایین و دیابت کنترل نشده با علائم تنگی نفس تو شیفت من ادمیت شد من اون شب تا صبح بالاسرش بودم دائما وضلیتش رو کنترل میکردم با پزشکش در ارتباط بودم داروییکه واسه بیماریش تجویز شده بود تو بیمارستان موجود نبود دائما به همراهش میگفتم تهیه کنن یا حتی قرصا و داروهای خود بیمارو از خونه بیارن ولی همراهای بیمار آگاهی لازم رو نداشتن و در نهایت موقع تحویل شیفت بیمار اکسپایر شد وضعیت بیمار و نگاهاش و یادش رهام نمیکنه با اینکه مدت هاست کار نمیکنم همش خودمو مقصر میدونم از فکر کردن بهش قلبم درد میگیره همکارای کادر درمان یا افرادی که تجربه دارین میشه کمکم کنین ؟فک کنم دچار ptsdشدم به شدت وقتی یادش میوفتم اضطراب و استرس میگیرم 

ببین عزیزم من پزشک نیستم ولی مرگ و زندگی دست خداست 

قطعا پزشک کارش نجات انسان ولی نمیشه جلوی مشیت الهیی رو گرفت  این بخشی از کار شماس که وقتی واردش شدی پذیرفتی پس کمتر ناراحتی کن و به این فکر کن با ادامه کارت ساید باعث شی با مرافبتت دیگه این اتفاق نیفته و قسمت باشه جون ادمارو نجات بدی 

من خودمو ادم قوی میدونم چون...‌‌‌‌...‌بقیشو تو بگو ..‌‌‌.......دیدی قوی هستی 😊😊😊 پس تحت هرشرایطی ادامه بده فقط ادامه ......‌

شما اصلاً کم کاری نکردید و وظیفه‌تونو به درستی انجام دادید حالا دیگه اشتباه پزشکی هم پیش میاد شما شغلتون جوریه که اگه با اولین مرگ جا بزنیدد یگه نمی‌تونید ادامه بدید در ضمن مرگ و زندگی دست خداوند است و شما فقط یک وسیله

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

مممنونم ازتون بزرگواران من پرستارم پزشک نیستم ، باور کنید داشتم نماز میخونم یه دفعه یاد این بنده خدا افتادم دوباره یه استرس و درد قفسه سینه ای اومد سراغم واقعا حالم بد شد هر بار یادش میوفتم گریم میگیره سعی میکنم براش دعا کنم قرآن بخونم‌ ولی همش میگم من باعث مرگش شدم شاید عمرش به دنیا بود..... اون رو،ی بنده خدا فوت شد با اینکه تا صبح بیدار بودم همینطور موندم بیمارستان و گریه کردم به خاطر همین شرایط و سختی کاری که داشتم ادامه ندادم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز