من ۸سال از همسرم کوچیکترم ، از لحاظ تحصیلاتی هم از من بالاتر هستن و جایگاه شغلیشون هم اوکیه، توی مسائل مالی کل مدیریت با همسرمه از قسط و وام و خرج ماهیانه و.... حتی توی مدیریت خونه اکثریت خریدای ماهانه خونه با همسرمه من گاهی خریدای کوچیکتر مثل میوه و اینا رو انجام میدم اونم بازم همسرم باشن اکثریت ایشون انجام میدن و از این نظر باری رو دوش من نیست و الویت اول زندگی همسرم ، من و زندگیمون هستش و نیاز نیست من مدیریتش کنم که مثلا به فلانی پول نده خودمون احتیاج داریم و از این بابت ها هم مسئولیتی روی دوشم نیست اما همسر من نسبت به من کلی نگرتر و سطحی تر فکر میکنه توی مسائل روزمره و انرژی فکریش رو نمیذاره تو مسائل ریز بشه بجاش فکرشو درگیر مسئله ایی که اون لحظه براش مهمتره مثلا شغلش یا پول یا... میکنه به همین دلیل مدیریت عاطفی رابطه مون بیشتر مسئولیتش با منه و من بیشتر مشکلات رو بیان میکنم و راه حل میدم البته که ایشونم میپذیرن و واسه رفت اون مشکل تلاش میکنن، البته همسر من از نظر خانه داری هم حتی مسئولیتی روی دوش من نمیذاره و منو اجبار نمیکنه و کمکم میکنه