هنوز باورم نمیشه
یه سال و هشت ماه شده که فکر و ذهنم شده اون پسر به بهانه های مختلف میرفتم میدیدمش ( بعضی وقتا میاد توی مغازه دوستش که فامیلمونه کمکش میکنه کافه داره دوستش) هر بار میدیدمش انگار دنیا مال من بود خیلی هم متشخص و خوش اخلاق اولا اسمش رو هم حتی نمیدونستم
دفعه اول تو کافه نشسته بودم با دوستم اومد سفارش ها رو آورد دیدمش چند ثانیه خشکم زد اصلا هنوزم ثانیه به ثانیه اش یادمه شلوار یخی با پیرهن سفید هم تنش بود 😭
به دوستم گفتم دوستم گفت میشناسمش و اینا حالا این دوستم دوست دختر داداشمه
حالا دیروز دوستم پیامی که کراشم واسش فرستاده بود نشونم داد
بهش پیشنهاد داده بود گفته بود ۱ ساله دنبالتم
تمام اون شبایی که من به فکر اون میخوابیدم اون تو فکر رفیق فابم بوده😭😭😭😭
خیلییییی شکستم خیلی