2777
2789

پدرم ..

راستش رو میگم من درس میخونم بیشتر هر شخصی توی اطرافیانم دوست پسر نداشتم مواظب لباس پوشیدنم بودم درسته کوتاه می‌پوشم گاهی اما خب واقعا همیشه خیلی ساکت و مودب بودم حداقل تو فامیل تو مدرسه تو اجتماع همسایه ها خیلی دوستم دارن اما مشکلم پدرمه همه غمم فرسوده کرد روح منو ..

نسبت به همه بدبینه با همه قطع ارتباط نمی‌ذاره حتی با دختر همسایمون صحبت کنم متن اصراری ندارم تا الان تو کل عمرم نرفتم مسافرت با پدرم تا الان حتی دستم بهش نخورده بغلم کنه بخدا سختمه دختری جز من بود سریع به فکر ازدواج بود الان هم تهدید می‌کنه منو که می‌خنده این همه درس نخون چون تهش نمی‌ذارم جایی برسی 

بخدا بدون مبالغه میگم با همه قطع ارتباطه مدام در حال عیب و ایراد از دخترای مردمه اگر از دخترا دفاع کنم بهم میگه خراب 

تا الان جوابشو ندادم همش با مهربونی بود دلم داره میترکه میگید مستقل شم ؟ تو این وضعیت ؟ دعام کنید ..

من خیلی آرزوهام رنگی رنگی بودن ..

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

این که گفتی مادر من بود الان بهتر شده، بخون برو دانشگاه راحت شی یا مستقل شو، مسیر زندگی ات رو شده با ...

نمیدونی بابام چقدر شر تر از این حرفاس عمم همین کارو کرد از دستش الان باهاش قطع ارتباطه

به نظرم با احترام جلوش وایسو و بگو زندگیم رو خراب نکن و نظرات و تفکرات من با تو فرق می‌کنه .اگه واقع ...

ی بار نماز می‌خوندم ماه رمضون بود عادت دارم قبل افطار نماز بخونم جوری داد کشید که من کجام تو نوار چهار ستون بدنم لرزید برای اولین بار درو باز کردم گفتم دارم نماز میخونم خب

میخواست پاشه دستشو روم بلند کنه که مادرم جلوشو گرفت 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792