انقد عصبانیم پسرم دوازده ساله س امروز ازخونه مادربزرگش که نزدیکمونه تنها برگشت همین یساعت پیش.رسید خونه حس کردم کم حرف میزنه حالش گرفته س پرسیدم میگه یه مرده که تعمیرکار بوده یهو منو کشیده برده تو تعمیرگاه یه میله دراورده گرفته روسرم که تو کی هستی چرا رد میشی اسمت چیه بچه منم الهی بمیرم شوکه وترسیده اسمشو گفته فرار کرده میگه دوستای مرده، دورش بودن زدن زیر خنده مرده هم داد زده خندیده نترس چالش بود دوربین مخفی
شاید خیلی مادرا وقتی بچه درحالی که ترسیده براش تعریف میکنن بخندن بگن اشکال نداره شوخی بوده اما این شوخی نیست این بازی با قلب بچه مردمه برای مسخره بازی وخنده بچه من بازیچه نیست بگم عیب نداره شوخی بوده
باید شوهرتو میبردی همون میله رو میکرد تو ماتحتش بعد میخندید با دستش یه جارو نشون میداد میگفت نترس د ...
شوهرم قصدش همین بود منتها چون دسشو گرفت گفت خودم چهار تابچه دارم حلال کن خریت کردم کوتاه اومد شوهرم گفت بچه داری و این مسخره بازیارو درمیاری مسخره بازی به چه قیمتی