2777
2789

سلام من با پارتنرم الان یکسال و یکماهه ک با همیم

از طریق اینستا آشنا شدیم. اون ساکن شهریه ک من اونجا دانشجوعم ک خب ۱۰۰ کیلومتر از خونمون فاصله داره

تولد جفتمون تو تابستونه

من با اینک خانواده ی بشدددت سختگیری دارم جوریک تا سر کوچه ام نمیذارن برم، ولی ب هر بدختی ک بود یه روز کامل رو پیچوندم تو این گرما با اتوبوس رفتم پیش پارتنرم واسش تولد گرفتم سوپرایزش کردم

ولی اون با اینک یه مرد بالغ و مستقله واسه تولدم هیچ حرکتی نزد فق پیام داد تبریک گف

رفتارشم باهام زیاد خوب نیس تا یه شب قبل از روز تولدم باهام قهر بود کلی اذیتم کرد

خیلی دلم شکسته ازش

میخام همین موضوع تولد رو بهانه کنم واسه همیشه جداشم ازش... نظرتوته؟

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

چندسالتونه هردو ؟ 

ببین ادم اگر یچیزو بخواد برا کسی انجام بده حتما میده

شرایط و ضوابط و مقررات و ... همه اینا بهونس(مثال گفتم)


مثلا پارتنر قبلیم خیلی از هم دور بودیم خانوادشم خبر داشت باهم در اتباطیم

دروغ یا راست یک روز برگشت گفت خانوادم راضی ب ازدواج من با راه دور نیستن(خودشم تک پسر بود)

منم با اخلاق هایی ک ازش دیده بودم گفتم میدونستم ادم مناسبی برای زندگی نیست و اینطوری خودمو اروم میکردم با این حرفا

نزدیک یکسال باهم بودیم و نصف بیشترشو سربازی بود

منی ک با همه سختیا کنار اومدم 

ی شاخه گل هم برام نگرفته بود


بعد ک قضیه خواستگاریش اومد وسط ، خودش ک‌میگفت راضی نیستم با این وصلت

و میگفت نمیتونم کاری کنم بخاطر ابرومونم ک شده(زنگ زده بود گریه میکرد) 


ولی چند روز پیش اتفاقی پروفایلشو دیدم ک خودشو نامزدش تو ماشین نشستن 

نامزدش معلوم نبود

ولی خودش با ی نگاه عاشقونه ای ب اون نگاه میکرد 

و ی دسته گل هم رو داشبرد بود

و ی کیک هم دست دختره



میخواممم بگم اگر براتون کاری نمیکنن چون خودشون نمیخوان

ببخشید طولانی هم شد

دلیلشو بپرس شاید طرف اونروز مادرش مثلا رو تخت بیمارستان بوده دلیل جالبی نداشت کات

بهش گفتم انتظار داشتم بیای پیشم کلی منتظرت بودم

گف یه شرایطی شد بعدا میگم واست

البت قبلنم زیاااد با این حرف منو پیچونده... هیشوقت اولویتش نبودم کلا

چندسالتونه هردو ؟ ببین ادم اگر یچیزو بخواد برا کسی انجام بده حتما میدهشرایط و ضوابط و مقررات و ... ه ...

عزیز پسری ک ازش خوشم میاد بهم میگه آبجی نظرت چیه ممکنه بعدها احساسش عوض بشه خیلیم قبولم داره و دوسم داره

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز