مادرااااچرایشبه برای پسردوسالم غریبه شدم

راستش منم مث شما بودم

چون دوقلو دارم گاهی اوقات فقط یکیش این مدلی میرفت

همه هم یه مدت اینو بهم می گفتن

چه کارش میکنی

میزنیش؟

اذیتش میکنی 

ولی درواقع از لحاظ روانشناسی این واسه سن بچه هاست واسه کشف اطرافشان

حرف های دیگران صحیح 

ولی جایی که اعتماد داری اصلا اشکال نداره بمونه مگه مثلا مادرت یا مادر شوهرت چه محبتی میکنن که تو نمی تونی

بچه هیج جوره از مادرش جدا نمیشه 

به نظرم چند وقتی یک بار اصلا اشکالی نداره به خودت یه استراحت بده 

بزرگ تر که بشه اگر همیشه بهت بچسبه سخت میشه برات 

بچه ها هم متوجه میشن هیچ کس مادر و پدر خودشون نمیشن و باور کن خیلی زود احساس دلتنگی میکنن و میخوان بیان ببیننت 

چون مادر ها هر روز و هر ساعت کنار بچه هان ، شاید ناخواسته بچه هات هم خسته کنن . آدم های جدید تر مطمئن، فضاهای جدید ، بازیهای و شیطنت های جدید فضای کشف دنیارو به بچه ها میده

امان از دست این فامیلا روان آدم رو خراب میکنن.

سعی کن زیاد ارتباط نگیری باهاشون واقعا

بچه ها مطمئنن که شما همیشه هستی براش

دیگه از اون نوزادی هم در اومدن

ولی خاله و عمو و دایی میان و میرن

دلشون میخواد اون هیجانه بمونه

مثل غریبی کردن تو‌ سن کم

عزیزم نه شما مادر بدی هستی نه بچه ات بی محبت 

حالا آتیش دادن زیر خاکستر فامیل بماند 

ولی خوب به خودت سخت نگیر واقعا

اینو به عنوان مادری میگم که اینارو گذرونده

در حقیقت این مسائل جز کوچیک ترین سختی های مادری هنوز آینده طولانی در مسیره

قوی باش

شاید ماه یا ماه های دیگه اصلا همچین فکر و دغدغه ای نداشته باشی ولی خوب مسائل بعدی بیاد

حالا که مونده دیگه به خودت زجر نده تا صبح استراحت کن 

خب بخاطر همینه شاید پسرت اینطوری میکنه

زیاد ارتباط با فامیل خوب نیست واقعا روان آدم میریزه بهم😂😂

آخی عزیزم چقدر سخت:(

شوهرتون بچه نیست که وابسته باشه واقعا

چقدر سخت تونه حتما

سعی کنید آرامش خودتون رو هم داشته باشید

خودتون رو توی اولویت بذارید اینطوری شوهرتون هم متوجه میشه که به شما احترام بذاره و آرامش شما رو هم فراهم کنه💗

اخی عزیززززم 

منم ازین کارا کردم . می گفتم بزار فکر کنن من یزیدم ولی بچه پیش خودم باشه به خودم خیلی سختی دادم

من‌پسرم بیشتر میخواست پیش مامان خودم بمونه 

چند وقت هم همین مدلی یه گریه و زاری راه می انداخت هلاک میکرد خودشو 

 یک بار یکی از دوستان از شهر دیگه اومده بود پسرم از خونه مامانم نمی اومد بهم می گفتن اینا اصلا تورو به عنوان مادر قبول ندارن 

بعد یه مدت میگفت مامانم داره گریه میکنه پسرش رو میخواد میگفت بیارنش خونه

حالا الان یه جوری بهش نچسب و محبت کن که زده بشه 

معمولی 

زیاد این طرف و اون طرف ببرش خودت هم همراهش برو 

چند وقت دیگه از سرش میوفته 

درک میکنم چی میگی واقعا😂😂

نمیدونم والا دوست داری خودت برو مشاوره با شوهرت 

اگه نه که هیچ امیدوارم مشکلت حل شه💗

فدای سرت نگران نباش اصن