تقریبا سه ساله....
خیلی دعوا داریم خیلی خیلی بهونه گیر شده سر کووووووچکترین مسئله معمولی قیامت و دعوا میکنه
بیشتر به خاطر بچم باهاش میسازم
دیگه کم آوردم منم نیاز به محبت و توجه دارم.از بس غصه و گریه کردم دیگه حسی ندارم.
اعتقاد به مشاور هم ندارع کوچکترین منطق و صحبتی رو قبول نمیکنه.دیگه همدیگرو دوست نداریم.نمیدونم امیدی بهمون هس یا نه؟شده شما هم اینجوری بوده باشیم بعد خوب بشین؟
خیلی زور میگه خیلی خیلی بددهنی و دعوا میکنه چند بار شده کنم زده که البته منم یکساله دیگه جوابشو میدم و عین خودش رفتار میکنم.
چیکار کنم؟
نمیتونم طلاق بگیرم بخاطر بچه ام
البته یه مدت به خاطر زندگی کردن با مامانش اینا بحث داشتیم ومن خونه مستقل میخواستم بخاطر این موضوع خیلی جدی دعواها کردیم!
به نظرتون درست میشیم
عصبی شدم بیماری عصبیم عود کرده!