من تویک ساختمون زندگی مبکنم باخانواده شوهرم شوهرم مدام میره خونه پدرومادرش ولی اصلا ب من نمیگه بیا انگاربهش گفتن زنتو نیارتاراحت حرف بزنیم دیشب دیگ اعصابم خورد شدپیامدادمگفتمپایین بخاب درو قفل کردم بعداومد بالا ودرزد من رفتم باز کردم سریع منو محکم زد مادرشم سریع اومد گف چخبره وشروع کرد با من به دعوا گفت مقصر تویی بچه من شانس نداشت از زن وبیشترشوهرمو شیرمیکرد اونم رفت چاقو اورد گف میخام بکشمش مادرشوهرمم چندروزه مادرش فوت کرده البته بامادرشم رفتامد نداشت اصلا حالا براش عزیزشده اونم شروع کرد خودش میزد میگف من داغ دیدم من داغ دیدمول کن دیگ باید دور منوالان بگیرید وفلان بعد منم حرفای دلموز مگفتم بچت خستم کرده میگه باید بری سرکار مادرشم گف اره راست گفته باید بری همه زنا میرن گفتمنمیرن چندنفر مثال زدمگف عب نداره توامنروولی باید صبحا باید زود بیدارشی دوربر خونت باشی عصرا همحق نداری بری بیرون از دیشب دارم فکرمیکنم جداشم ازش یانه نمیدونم چیکارکنم خیلی خستم
افرین ک کوتاه نمیای از حقت ... محکم باش ... برو پیش یه مشاور درست حسابی ...نه از این مذهبیا ک میگن تو سری خور شوهرت باش دور از جونت .... ببین مشاور چی میگه ...اگه درست نشد ک جدا شو
گر نکوبی شیشه ی غم را به سنگ / هفت رنگش می شود هفتاد رنگ
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
خیلی زد من بینیموعمل کردم چندبار محکمژدتوبینیم مهریه ام۱۱۴تاس نه اگمیخاس جدا زندگی کنه پاشواین ...
ببین من خودم خیلی زن بسازیم اما مورد تورو میگم فقط جدا شو
زندگی مجردی خیلی شرف داره ب این ک ب پای یه بچه ننه بسوزی
شوهرت هنوز بلوغ ازدواجو نداشته و نباید زن میگرفته
چندسالته و اون چندسالشه
فضای مجازی مبتنی بر ازادی بیانه، ینی وقتی نظراتم ضرر مالی جانی و ابرویی برای شما نداره ب شما مربوط نیست و همچنین نظرات شما بمن.ممنون از این ک فرهنگشو دارید. اقایون درخاست ندن
چه احمقیه خداتو شکر کن طرفش نیست شوهر من یککک کلمه اسم مادرشو بیاری خ.نه زندگی و منو باهم ب اتیش میک ...
خیلی بیشوره ببین ما عقدبودیم طلامو دزدید سرویس بدل داد کادوهاروبرداشت بعدشوهرم براباباش کارمیکردبعدیه سال ک عقدبودیم بیرونش کردن بدون هزارتومان پول شوهرمن اول طرف ننش بود بعد ک دیداینجوریه زمدگیمو ازصفرتویه اتاق ساختم دیگ شناختشون خداشاهده فقط ازمون پول میکنن هیچ وقت یه محبت ازشون ندیدم بعدک دیده شوهرم طرف منه ب هرنحوی میخواد دعواراه بندازه بکشش طرف خودش بعدمادرشوهرم اهل دعاوجادوعه ینی میادخونم میره بقران باشوهرم قبلش هیچ بحثی ندارما بعدش دعوامون میشه خداازهیچ کدومشون نگذره بجون بچه هام قسم اگ دروغ بگم اونروز فامیلشون میگفت چ عروس قشنگی داری میگفت چ فایده عقل نداره حاضرجوابم هست فک کن توجمع گفت درصورتی ک بدی هایی ک بمن کرد هرکی دیگ بودجواب سلامشم نمیدادبازمن کوتاه اومدم اخرشم این