شوهرای شما هم اینطوری هستن

نه تو طبیعی هستی

شوهرت حساس الکی هس

مسابقه چی

تو میتونی زن فرزاد😃😁

یعنی ازدواج کنیم یه مسابقه ورزشی هم نمیتونیم با میل خودمون وطبق هیجانمون ببینیم؟ اخه از پشت تیوی مثلا چه حسی به یک مرد درشت هیکل وعرق کرده ادم میتونه داشته باشه؟ منم دیروز موقع مسابقه اون تکواندو کاره ایرانه دختر عمم و پسرعمم اومدن خونمون. من زیاد واکنش نمیدادم ولی امتیاز میگرفت میگفتم افرین.بعد این دوتا هی میخندیدن میگفت تو چه ذوقی میکنی واینا.

من راستش زیاد خوشم نیومد از رفتارشون.چون خبرچینن میرن میگن فلانی هی اینجور میگفت واونجور میگفت واینا. تازه همونوقتم باباشون هی میومد ایفن میزد نردبون میبرد ومیاورد داداشم مجبور میشد بره دم در خیلی ازشون حرص خورد، ادم تو خونه خودشم جرات نمیکنه یه مسابقه ورزشی ببینه نکه خیلی تفریحات ومسافرتای گسترده ولاکچری داریم دیدن ورزش ازتو خونه هم واسشون عجیبه😒😒

از میزان هیجانت هنگه

شوهر منم گاهی واسه فوتبال اینجوری میکنه  منم اصلا درکش نمیکنم اینجوری نگاش میکنم😐😒 اخه مگه طرف صداتونو میشنوه تو دل خودتون بگین😄

یا مثلا ی فیلمی میبینی یسریا هی میگن خاک تو سرت بیشعور بدذات  بی زبون بی حیا و............. بابا فیلمه فیییییییلم

خوب فیلمه یا فوتبال ولی ادم باید هیجانشو خالی کنه. الان همونایی هم که میرن تو خود استادیوم تشویق میکنن مگه صداشونو ورزشکارا میشنون؟ نه ولی اونا جیغ و دادشونو میزنن تشویقشونم میکنن خودشونم تخلیه میکنن وگرنه بقول شما میتونن از توی خونه با دهان بسته و دست به سینه بشینن نگاه کنن

نمیدونم من درک نمیکنم همچین کاراییو همه مث هم. نیستن 

من خیلی کم واسه اتفاقات ذوق میکنمو اکثرا تو خودم  میریزم غم شادی ناراحتی 

منم درونگرام.زیاد واکنش نمیدم. البته فقط واسه ناراحتی و خوشحالی. وگرنه عصبی سدنمو سریع بروز میدم چون چندساله افسردگی گرفتم وزودجوش شدم‌ ورزشم زیاد واسم مهم نیست، بیشتر مودیم، گاهی اگه حس وحالش باسه وتیم ایران باشه هیجانی میشم اونم جلو همه نه ها.فقط جلو مامانم و داداشام چون اونام با هیجان میبینن ولی حتی جلو بابامم واکنش نمیدیم هیج کدوممون که مسخرمون نکنه

الهی بگردم همسر من اصلا بددل نیست و چیزی نمیگه

ولی دیشب دراز کشیده بودیم مسابقات کشتی بود همسرم یکی دوبار دست گذاشت رو صورت من یا صورتمو برگردوند چیزی نگفت ولی من حس کردم غیرتی شده بود

آخ نگم یه دادایی میزنه که نگو بچم کوچولو اولین بار دید باباش دادزد هنگ کرده بود