بعد از این همه سال الان دو هفته ایه خودم تنها بیرون میرم اینم بزور مامان بابامو راضی کردم
از ۷ صبح پاشدم آماده شدم رفتم اتوبوس سوار شم اولش یه پیر مرده ۶۰ ساله لباشو قنچه کرد يه چشمک زد دیگه نگاش نکردم
قشنگ حالم بهم خورد از خودم
رفتم مترو چن متر راه رفتم رسیدم کتابخونه خسته و کوفته درس خوندم تا ۶
۶ پیاده رفتم مترو سوار شم چن تا پسر مزاحمم شدن یکیشون میگفت نه این واسه من دیگه😐😐دلم میخواست اونجا ی اسپری فلفل داشتم میزدم تو چشمشون
بعد اومدم اتوبوس سوار بشم باز یه ماشین پیچید جلوم چن تا پسر ازش اومدن بیرون نمیدونم چجوری رسیدم ایستگاه اتوبوس🥲😭
جالب اینه که اصن خیلی زشتم و قدمم کوتاهه و بعده درسم شبیه بی خانمانا شده بودم
جدیدا پسرا دنبال دختر زشتن؟😂بخدا ۱۶ سالمه سنی ندارم اصلا روزمو خراب کردن اههه