2777
2789

سلام بچه ها من قبلنم درمورد خیانت شوهرم اینجا توضیح دادم.ولی از پریشب درست وقتی تصمیم گرفتم به زندگیم برگردم و همه چیو فراموش کنم.شوهرم رفته بود خونه مادرم شب وقتی اومد ازش پرسیدم چرا دیر کردی کجا بودی.گفت کار داشتم از اونجا هم رفتم یه ربع خونه مامانت چایی خوردم اومدم.وای من قبلش با مامانم حرف زدم.میگفت

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

شوهرت دوساعته اومده اینجا.همش بهم میگه تو خیلی واسمو زحمت کشیدی زن خوبی هستی.آدم باهات احساس راحتی میکنه.تو مثل مادر منی.بعد میگفت همش ازم میپرسید تو درمورد من چجوری فکر میکنی.اونم گفته تو مثل پسرمی.بعد به مادرم گفته یه بار به زنم گفتی دوس داشتم یه دل سیر دامادمو بوس میکردم سرشو اورده نزدیک گفته منو ببوس.مادرمم کلی بوسش کرده.بعد اومدنی بهش گفته تو بوی زنمو میدی

منم به روش آوردم وسایلمو جم کردم گفتم میرم به زور جلومو گرفت نذاشت برم.به دست و پام افتاد که تو اشتباه فکر میکنی.من منطور خاصی نداشتم تو شکاکی.سه تا بچه دارم.کلا موندم چیکار کنم.بعدم رفت به مادرم گفت اگه فکر بدی دربارم میکردی به خودم میگفتی چرا زندگیمو خراب کردی

هم مامانت یه چیزیشه هم شوهرت شوهرت اونقد هیزبازی دراورده مامانتم بوسش کرده!! کلا هردو مشکل دارن

الان شوهرم به من میگه تو شکاکی.خوب مادرم اگه نیتش بد بود به من نمیگقت که

ینی بنطرت واقعا نیتش خوب نبوده؟یا از روی سادگی اونکارا رو کرده.اخه فک نکرده مادرم به من میگه

شاید پیش خودش فکرکرده بایه تیردونشون میزنم 

شایدفک کرده مادرتم روش نظرداره و نمیادب توبگه و میتونن باهم واردرابطه بشن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792