یکم تفاوت داریم با هم
من تصور میکنم اتفاقات رو پیش میاد
مثلا مرگ یه ادم مسن تو فامیل
یا حتی تصادف، من تصادف به چشم ندیده بودم
با خودم گفتم کاش یه بار که خواست جایی تصادف بشه منم باشم و ببینم چطوریه
دوبار پیش اومد به فاصله تقریبا سه ماه بعد از حرفم
آدمی هم هستم که واقعا حسادت نمی کنم مثلا نمیگم وای این بچه چه خوشگله کاش زشت شه فلان
ولی تا ذوق کنم براش یهو میبینی میخوره زمین
دیگه سعی میکنم هر فکری تو ذهنم میاد سریع حواسم رو پرت کنم
بعضی وقتا حس می کنم دست راست عزرائیل شدم