برف هفت سالگی ام را به خاطر صدای مادرم دوست داشتم که می گفت پاشو ببین عجب برفی اومده برف ده سالگی را به خاطر تعطیل شدن مدرسه و خوابیدن کنار مادرم حتی یک ساعت بیشتر. برف چهارده سالگی را به خاطر تشویش امتحانات .برف هجده سالگی را به خاطر استرس کنکور و آینده !! برف بیست سالگی را به خاطر عاشقی . هیجان عشقی که در ذهنم تا ابد ادامه داشت اما از برف بیست و پنج سالگی به بعد برف ها فقط سرد بود و سرد بود و سرد…… و خاطراتی که هرگز تکرار نخواهد شد……
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
کار شون که سخته شیفتی .صبح .عصر شب .هر ماه حدود ۳۰.تعطیلی ندارن .تعطیل بخوان بشن .باید شیفت هاشون رو جابجا کنن .کاروشون فشرده میشه .محیط پر استرس .در آمد دقیق نمیدونم بین ۳ تا ۴ یا ۵ میلیون
کار سختیه با خون وکثافت با همه چی کار داری شب کاری داری بی خوابی که پدر پوست رو در میاره حقوقش جدیدا خوب شده اگه علاقه نداشته باشی داغون میشی موقع انتخاب رشته ی من خواهرن نزاشت پرستاری بزنم خیلی دوست داشتم ولی گفت داغون میشی جزو مشاغل سخته بعد کار تو معدن