تو تاپیک قبلیم هست همسرم با کسی ک قبلا باهاش دوست بوده و قصدشونم ازدواج بوده ارتباط گرفته بود
این خانم خودش متاهله و ی دونه ام بچه داره وقتی همسر من میره خدمت این خانمم نامزد میکنه و نامزدیش بهم میخوره باز برمیگرده سمت همسر من اینم میخاسته باهاش ازدواج کنه اما بخاطر اینک میدونسته خانواده اش نمیزارن اینکارو نکرده این خانم مجدد ازدواج کرده و ت دوران نامزدیش با همسرش دوباره ب همسر من پیام داده ک من پشیمونم و از این حرفا اونموقع بازم همسر من مجرد بوده
ولی بهش گفته برو زندگیتو بکن ت دیگ شوهر داری تا اینک میاد خواستگاری من و باقی قضایا من تاقبل این ماجرا هیچی ازش ندیده بودم
حرف جنسی و عاشقانه ای هم نزده بودن ولی من اصن نمیتونم به این موضوع خوشبین باشم
من ت خونه خیاطی میکنم این خانم ب بهانه خیاطی میخواست بیاد ت خونه من
همون موقع به زنه پیام دادم ک: خانم لطفا دیگ ب همسر من پیام نده و اگ اونم پیام داد جوابشو نده شما مادری حداقل حرمت اسمتو نگه دار دفعه بعد دیگ انقد مهربون و محترم نخواهم بود فکر نکنم برا شوهر شمام فهمیدن این موضوع خوشایند باشه.
شاید نباید ب روی همسرم میاوردم ولی همون موقع ک فهمیدم انقد حالم خراب بود ک بهش گفتم
خودشو زد، دستمو بوسید، پامو بوسید گفت غلط کردم دست رو قران گذاشت ک دیگ اینکارو نکنه قسم خورد ک هیچی نبوده و فقط محض اینک قبلا همکلاسیش بوده باهاش چت کرده
کارم شده مدام چک کردن گوشیش روانم بهم ریخته
من بهش خیلی اعتماد داشتم ولی همه اعتمادم از بین رفت و. متاسفانه من عاشقانه همسرمو دوس دارم😞😞😞نمیدونم چیکار کنم چ رفتاری نشون بدم