قلبم داره میترکه ده ساله غریبم دوتا بچه کوچیک دارم ولی صبح تا شب خونه ایم جایی رو نداریم بریم خواستم یه کلاس برم تا بلکه یه کم روحیه م بهتر شه میخاستم بچه ها رو بزارم خونه مادرشوهر ولی اونا نگه نمیدارن نمیدونم چه کنم حس میکنم زندانی شدم از وقتی بچه ها به دنیا اومدن نیاز داشتم کسی کمکم کنه ولی کسی نبود بیشتز احساس بی کسی میکنم دلداریم بدید چکار کنم حالم بده هرروز کارم گریه س