یه بار داشتم میرفتم خونهمون یه پیرمرد حداقل ۶۰ سال رو داشت با موتور افتاده بود دنبالم. رسیدم در خونه. چند متر دورتر از من ایستاد از موتور پیاده شد وحشت کرده بودم. یهو وسط کوچه زیپ شلوارشو کشید پایین چیزشو درآورد زل زده بود به من شروع کرد به مالیدنش. وای خدا چقدر حالم بد شده بود. دیدنشم دست کمی از تجاوز نداشت. رفتم تو خونه چند دقیقه گریه کردم.
یه دوستی داشتم می گفت برا اینکه داداشم یا شوهرم مطیعم بشن نبات می ذارم اونجام می دم بهشون 🤢
شوهرو شنیده بودیم داداش نه دیگه خدایا 🤣🤣🤣
رویای مرگ شاید بهانه ایست برای تحمل کابوسی به نام زندگی ....... اگه توی یه کشوری درآمدِ یه آرایشگر بیشتر از یه معلمِ به این معنی نیست که پول تو درس خوندن نیست ،،،، به این معنی هست که مردم از قیافه ی زشتشون بیشتر خجالت میکشن تا مغز خالیشون ...... ماها که بابامون پولدار نبوده یه چیزی رو خوب یاد گرفتیم ،،،، اینکه خیلی راحت قید چیزایی که دوس داریمو میزنیم ، پس یه لطفی در حقمون بکن سلطان ، اگه دوسمون داری زیاد ناز نکن ...... 💫 من یه اسفندی ام 🌨️ مغرور ، جذاب ، لجباز 💫