به نظرشما زده میشه از این همه وابستگی و ابراز علاقم و بوسیدنش،؟یعنی چرا بعد شش سال انقدر بهش احتیاج دارم و میخوام مال خودم باشه .؟البته اعتماد به نفسم که ر ی د ه شده توش
خوش بحال شوهرت
کاش منم یه ذره حس تورو داشتم من همش میخوام ازش فاصله بگیرم نبینمش صداشو نشنوم! اصلا بره با یکی دیگه دوست شه طرف من نیاد!!!
دیروز اعتراف کرد چون نمیتونه برگرده پیش خانوادش تو این زندگی مونده!
ما زنا یه وقتایی مثل بچه ها واقعا حس وابستگیمون چندین برابر میشه
دیگه تو موقعیت های حساس مث پری و بارداری که دیگه هیچی یا وابستگی زیاد یا تنفر زیاد...
خدارو شکر کن.
ولی کنترل شده پیش برو که نه خودت خسته شی نه اون زده بشه. و این کشش همیشه بمونه
بعضی مرد هاهم ظرفیتش رو ندارن
اول یکم تعادل داشته باش
ببین چجوریه
اگه به خودش مغرور بشه دیگه کارت زاره
ابراز محبتت باید حساب شده و به موقع باشه
وابستگی اصلا خوب نیست.به ادم خیلی ضربه میزنه،سعی کن رو خودت کار کنی
مغرور که میشه هر چندوقت یه بار.میدونی چیه تا پارسال مرداد ماه منو میپرستید اسم جدایی میوردم دیونه میشد انقدر غرور و ادعا داشتم که حالا برعکس شده.خانوما توروخدا مثل من خودتونو نگیرید واسه شوهراتون که الان انقدر تشنه بشید
میگه پارسالم خیانت نکردم فقط تو خونه نمیموندی یه ماه یه ماه سیم کارت گرفتم سرم گرم شه مجازی میگه باشخص خاصی ام نبوده فقط پیج و گروه اینا سرش گرم بوده ولی میدونم دروغه مگه میشه شخصی نباشه توی تنهایی کسی که سیم کارت مخفی داشته
منم اوایل اینجدری بودم اوایل که میگم حدود 5سال پیش منظورمه ولی وقتی دیدم همسرم تیپ درون گرا داره و اینکار من داره بیشتر به پنهان کردن احساساتش منجر میشه کشیدم کنار الان حداقلش اینکه نه محبت میکنم ته محبت میبینم (منظورم بوس و قربون صدقه و ....هس)اگرنه رابطمون کاملا محترمانه هس
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
48 ثانیه پیش
49 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
