به این عبارت ایمان اوردم
بیاین واستون بگم...
داستان از اینجا شروع شد ک دخترمو میبردم کلاس ورزشی و گفتن سه ماه دیگه مسابقاته و اگه تمایل دارید شرکت کنید.
منم علاقمند بودم و هرروز بادخترم تمرین میکردم بعضی از حرکت هاش درحد مسابقه نبود ولی تمرین بود.اونجا چنتا مامان دیگه مثل من بود که داشتن خودشون اماده میکردن.
خب
نوشتی منم لایک کن
خب
خدا ؟ جالبه
شکی نیست.
خا
خب بگو منم بلایک بی زحمت
تا میرم دست اب گفته باشی
یکی شون خیلی شلوغ میکرد و حساس بود دخترش روزی ۱۰۰۰تا حرکت بزنه.از طرفی دخترمن شیطون بود و حجم کمتری نسبت به اونا تمرین داشت.بچه ها ورزش میکردن ما تماشا مبکردیم و باهم صحبت میکردیم.بعداز یک ماه من بخاطر تطابق کلاسی نمیتونسنم ورزش کردن دخترمو تماشا کنم و مجبور بودم کلاسو ترک کنم.
لایک
همش چرته
من که باور ندارم
خبب
قبول دارم واقعا
بچه ها بگم بعد میخونم کامنت هارو.خلاصه اون خانم مثلا با من دوست بود و هربار میرفتم دنبال دخترم نه سلامی نه علیکی میگفت دخترتو نیار چون علاقه نداره.دختر من ۳۰۰تا بالانس میزنه ولی دختر تو ۲۰ تا زد اصلا مسابقه رده
