2777
2789
عنوان

دعوای من و خواهرم

| مشاهده متن کامل بحث + 923 بازدید | 23 پست

حالا کار خواهرت به کنار، ولی شما از اعتمادش سو استفاده کردی دیگه. به زور بمونه تو زندگیش و خیانت کنه فایدش چیه آخه.

شما اگر بفکر بچه هاش بودی باید نصیحتش میکردی و مشاور می بردیش و براش مثال میاوردی و راضیش میکردی از کارش دست برداره، نه که پدرمادرتو بندازی به جونش و اوضاع رو پیچیده تر کنی‌

در کل خیانت به اعتماد یه نفر کار درستی نیست اصلن

این تاپیک رو دوستانی بخونن که توی تاپیک جریان خیانت جاری میگفتن باید فکر میکردی خواهرته و به پدر و مادر جاریت میگفتی. از قدیم گفتن آدم هیز زبونشم تیز

مامانِ مانی 💙 و آناهیتا💕

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

بچه های میخواد چیکار کنه؟کی نگه داره؟خب خانواده ت زنگ بزنن از شوهرش بپرسم بگم درخواست طلاق دادین یان ...

گفت بچه ها برام مهم نیستن 😐 خدایا این چه آدم سنگ دلیه 


حالا کار خواهرت به کنار، ولی شما از اعتمادش سو استفاده کردی دیگه. به زور بمونه تو زندگیش و خیانت کنه ...

هزار بار نصیحتش کردم ولی کو گوش شنوا 

کارش از این حرفا گذشته 

گفت بچه ها برام مهم نیستن 😐 خدایا این چه آدم سنگ دلیه

ببین خواهرم و جاریش و مادرشوعرش تو یه ساختمون بودن  وهستن و شوهرای اینا شهر دور کار میکردند اینا شبا همگی خونه مادرشوهرش می‌خوابیدن میگه رفتارهای مشکوک می‌دیدم از جاریم می‌گفت دختر خواهر شوهرم  هم یه سری بهم گفت فلانی ( جاری خواهرم ) با دوست پسر من دوست شده بود

 بعدمیگه یه سری  خونه م نشسته بودم جاریم که طبقه بالا مون میشینه فک کرده بود من خونه نیستم دیدم  با تلفن با صدای بلند  حرفای ناجور میزنه با کسی تو راه پله ما  وخیلی راحت ؛ میگه اول  فک کردم شوهرش بعد  دیدم اسم طرف که میگه هم اسم برادر شوهرم نیست 

میگه  چن روز سکوت کردم بعد به خودش گفتم  یا خودت جمع می‌کنی یا به شوهرت میگم 

مراقب رفتارت باش .حرفات شنیدم 

میگه حالا نمی‌خواستم به شوهرش بگم ولی دلم به بچه هاش سوخت گفتم شوهرش بفهمه طلاقش میده حداقل بذار بترسونمش ترک کنه.میکه خداروشکر کامل ترک کرد و الان چسبیده به زندکیش

تو هم کاش باخودش حرف می‌زدی 

 خب توهم خواهری ونگران 

چاره ای نداشتی

ببین خواهرم و جاریش و مادرشوعرش تو یه ساختمون بودن وهستن و شوهرای اینا شهر دور کار میکردند اینا شبا ...

بخدا عزیزم هزار بار بهش گفتم 

اصلا درست بشو نیست 

از این بیشتر ناراحتم ک رابطه بین منو خواهرم خراب شد 

بخدا عزیزم هزار بار بهش گفتم اصلا درست بشو نیست از این بیشتر ناراحتم ک رابطه بین منو خواهرم خراب شد

اگه گفتی و قبول نکرده بهتر خراب شه 

اون طفل معصوم ها چی 

الان کله ش داغ 

خدایی نکرده طلاق بگیره اون مرده هم پیش میزنه اون وقت می‌فهمه بچه ینی وی

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز