سلام من یک ساله عروسی کردم خونه هم دارم وسایلام همش نو مونده یک بار آرزوی اینو داشتم که همسرم از سرکار بیاد براش چایی ببرم اگه هستید بقیه اشو بزارم
خب
بزار
چدا واقعا ما باید اینجا بشینیم ک داستان شمارو بخونیم. خب عزیزم همون اول بگو
شوهرم با برادر شوهرم باهم کار میکنند از وقتی پدرشوهرم مرد فوت کرد برادر شوهرم سیگاری شد هستید بقیشو بگم؟
بذار و لایک کن لطفا
گذاشتی لایک کن
جاریم از همه لحاظ خیلی خوبه و مهربونه
لایک کنید لطفاً
چون محل کار شوهرم کنار خونه برادر شوهرم هستش جاریم شوهرمو دعوت میکنه نهار و شام هم منو دعوت میکنه
بعد ما خیلی راحتیم من یک ساله هیچوقت نفهمیده بودم شوهرم سیگاری شده به جاریم گفتم گفت من با شوهرم کاری ندارم حق داره سیگار بکشه چون باباش فوت کرده منم دعوا راه انداختم که گفتم چرا من نفهمیدم شوهر منم سیگار میکشه یعنی چی
ماهی یه بار هم با هم میریم گردش تو ماشین جاریم همش پز میده که عزیزم راحت باش مرد باید سیگار بکشه منم از لجم به شوهرم گفتم بکش کاریت ندارم اونم کشید بعد الان نمیدونم چیکار کنم اصلا دوست ندارم سیگار بکشه
چندسالته ؟؟؟؟خیلییی بچه ای
ببخشید رفنی یکسال خوردی وخوابیدی طلبم داری
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
3 ثانیه پیش
3 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
