2777
2789
عنوان

سایه زنی که دوسال روی زندگیم بود

| مشاهده متن کامل بحث + 11549 بازدید | 179 پست
جدا از هم زندگی میکنیم ولی طلاق نگرفتیم فعلا

درخاست دادین؟بچه پیش شماس؟قصد جدایی دارین؟

❤️چجوری میشه یکی رو که بیشتر سالای عمرتو باهاش زندگی کردی اینقدررر نامرد ازآب در بیاد❤️چقدر سکوت سخته وقتی پراز حرفی ❤️تراپیستم عجیبترین جمله ی ممکن رو بهم گفت :"《 میدونی چرا تغییر سخته؟چون ادمی رنج آشنا رو به خوشی ناآشنا ترجیح میده.از دایره ی امنت بیرون بیا 》 سقوطی مبهم در میان اقیانوس طوفانی مغز💥                             میدونم آخر قصه تلخ این روزام شیرینه..یه حسی ته دلم داره میگه تو کمکم میکنی میدونم .ایمان دارم بهت...تو از اعماق دلم خبر داری.خداجونم شکرت برای تمام داشته ها...✌️✌️
متاسفم.امان از این دورویی هاالان جدا شدین یا زندگی میکنید؟

خواهرشوهرمم پشت سر من خیلی دروغ گفته بود ولی رفته بودخونه ی همسایه ی خونه ای ک توش زندگی میکردیم زار زار گریه میکرده ک ناراحتم از وضعیت زندگی برادرم و زنشو خیلی دوس داشتیم و ....

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

درخاست دادین؟بچه پیش شماس؟قصد جدایی دارین؟

ن اون شکایت تمکین کرد رد شد چن ماه درگیر این شدیم چن بار بچمو درخواست دادم گرفتم بعدش اومده برده نیاورده

بچه پیش باباشه،قصدم طلاقه اگه راصی ب توافق بشه جدا میشم ازش

خواهرشوهرمم پشت سر من خیلی دروغ گفته بود ولی رفته بودخونه ی همسایه ی خونه ای ک توش زندگی میکردیم زار ...

حالا من خود شوهرم هر جایی میره میشینه میگه زنم خیانت کرده برا همین بیرونش کردم.که من یه پرونده برا این تهمتاش هم در نظر دارم فقط منتظرم روال قانونی کارم جلو بره

❤️چجوری میشه یکی رو که بیشتر سالای عمرتو باهاش زندگی کردی اینقدررر نامرد ازآب در بیاد❤️چقدر سکوت سخته وقتی پراز حرفی ❤️تراپیستم عجیبترین جمله ی ممکن رو بهم گفت :"《 میدونی چرا تغییر سخته؟چون ادمی رنج آشنا رو به خوشی ناآشنا ترجیح میده.از دایره ی امنت بیرون بیا 》 سقوطی مبهم در میان اقیانوس طوفانی مغز💥                             میدونم آخر قصه تلخ این روزام شیرینه..یه حسی ته دلم داره میگه تو کمکم میکنی میدونم .ایمان دارم بهت...تو از اعماق دلم خبر داری.خداجونم شکرت برای تمام داشته ها...✌️✌️
منم خودم تو دور و اطرافم زیاد دیدم.و ابنو بگم که بخداوندی خدا قسم الان همون دوتا برادرش به درد لاعلا ...

ببخشید میتونم بپرسم چه بیماری .و اینکه من نقش برادر شوهران را نفهمیدم یعنی با نقشه اون وکیل را وارد زندگی همسرت کردن ...یعنی به روی برادرشون می‌دیدم که اگه یه زن ببینه خیانت می‌کنه .به نظرم اونا مقصر نیست ..حالا اون وکیل نشد یکی دیگه به نظرم مقصر همسرت هست چون ظرفیت پیش فت نداشت .بعد پولدار شدن اگه اون وکیل هم نبود یا یکی دیگه می‌ریخت رو هم .آدم خیانتکار همینه ...اگه همسرت آدم خوبی بود چه دلیلی داشت با وکیلی که میخاست مشکلش را حل کنه خیانت کنه ...

ن اون شکایت تمکین کرد رد شد چن ماه درگیر این شدیم چن بار بچمو درخواست دادم گرفتم بعدش اومده برده نیا ...

بچه ت چند سالشه؟اخه منم درخاست ملاقات دادم نیاورده .حضانت با منه چون زیر ۷ساله اما قایمش کرده.الهی نابود بشه خیلی اذیتم کرده

❤️چجوری میشه یکی رو که بیشتر سالای عمرتو باهاش زندگی کردی اینقدررر نامرد ازآب در بیاد❤️چقدر سکوت سخته وقتی پراز حرفی ❤️تراپیستم عجیبترین جمله ی ممکن رو بهم گفت :"《 میدونی چرا تغییر سخته؟چون ادمی رنج آشنا رو به خوشی ناآشنا ترجیح میده.از دایره ی امنت بیرون بیا 》 سقوطی مبهم در میان اقیانوس طوفانی مغز💥                             میدونم آخر قصه تلخ این روزام شیرینه..یه حسی ته دلم داره میگه تو کمکم میکنی میدونم .ایمان دارم بهت...تو از اعماق دلم خبر داری.خداجونم شکرت برای تمام داشته ها...✌️✌️
درخاست دادین؟بچه پیش شماس؟قصد جدایی دارین؟

چقدر برات ناراحت شدم.شرایطت شبیه منه منم با اومدن بچه دومم کلیییی از شوهرم فاصله گرفتم خانوادم یه شهر دیگن و تمام وقتم بخاطر رفلاگس و آلرژی بچه پره بچم دوماهشه

و منو همسرم تو این ۲ ماه ۳ بار رابطه داشتیم اونم سرد شده یه شهر دیگست میره کار هفته یبار میاد پیشمون اون یه روزم عین دوتا غریبه ایم برام دعا کن زندگیم خوبشه تو اگه خونه پدرت رو داری من حتی خونه پدرمم ندارم ک برم😭

حالا من خود شوهرم هر جایی میره میشینه میگه زنم خیانت کرده برا همین بیرونش کردم.که من یه پرونده برا ا ...

چطور دلشو داره این تهمتو ب مادر بچه هاش بزنه خیلی خدا صبوره ک نمیزنه نصفش کنه

عزیزم اول اینکه براتون آرزوی خوشبختی و آرامش دارم 

و تنها پست اول خوندم

درسته شما اذیت شدین ولی حقیقتا این نوع بیان رو هیچ وقت قبول ندارم

شما تو بیانتون خودتون و خانواده همسر کاملاااا معصوم و قدیس معرفی میکنی و باقی جاری ها و شوهراشون بدجنس 

جزئیات  تعریف نمیکنی

داری تبعیض خانواده همسر و توجیه میکنی و خوب جلوه میدی

در حالی که هیچ خوب مطلق و بد مطلقی وجود نداره

نو دعوا و ناراحتی ها هر دو طرف سهم دارند و مقصرن حالا یکی کمتر یکی بیشتر

خوب خوب ...بعد مدت ها برگشتم سایت...این بار با هدف متفاوت...یه زن نسبتا خسته  ولی شاکی از روزگار که چالش های زندگی کلی تغییرش داده و قوی ترش کرده...تصمیم گرفتم کنکور تجربی شرکت کنم و به ارزوم برسم...نه صرفا به خاطر مزیت های مالیش ...چون روح تشنه مو سیراب میکنه...این جا میخوام از روزمرگی هام بگم...درد دل کنم ...حرفای دلمو که هیچ جا نمیتونم بزنم بگم...برسه روزی که تاپیک موفقیت تو کنکورمو بزنم ...بگو انشالله
ببخشید میتونم بپرسم چه بیماری .و اینکه من نقش برادر شوهران را نفهمیدم یعنی با نقشه اون وکیل را وارد ...

دوتاشون سرطان گرفتن.بله من خودم کاملا قبول دارم که مقصر اصلی خود شوهر نامردم هست حتی یک درصد هم انکار نمیکنم.

چون ظرفیت و گنجایش پولداری رو نداشت.اونا این وسط آتیش بیار معرکه بودن.مثلا کوچکترین چیزو از طرف من بزگ جلوه میدادن.به عنوان مثال خب من مثلا چند ماه یکبار یه هفته چندروز میومدم منزل پدرم.که این روال چند ساله ی زندگیمون بود و هردو راضی.این اواخر شنیدم یکی از برادراش گفته بود اگه زن زندگی بود یه هفته شوهرشو ول نمیکرد.

❤️چجوری میشه یکی رو که بیشتر سالای عمرتو باهاش زندگی کردی اینقدررر نامرد ازآب در بیاد❤️چقدر سکوت سخته وقتی پراز حرفی ❤️تراپیستم عجیبترین جمله ی ممکن رو بهم گفت :"《 میدونی چرا تغییر سخته؟چون ادمی رنج آشنا رو به خوشی ناآشنا ترجیح میده.از دایره ی امنت بیرون بیا 》 سقوطی مبهم در میان اقیانوس طوفانی مغز💥                             میدونم آخر قصه تلخ این روزام شیرینه..یه حسی ته دلم داره میگه تو کمکم میکنی میدونم .ایمان دارم بهت...تو از اعماق دلم خبر داری.خداجونم شکرت برای تمام داشته ها...✌️✌️
بچه ت چند سالشه؟اخه منم درخاست ملاقات دادم نیاورده .حضانت با منه چون زیر ۷ساله اما قایمش کرده.الهی ن ...

الهی آمین شوهر منم سر بچه خیلی عذابم داد ....۴ سال حکم از رئیس دادگاه گرفتم ک حضانت با منه تو جلسه شوهرمم بودن و قبول کردن گفت بیا همین امروز ببر با هزاران سختی تونستم ازش بگیریم با پلیس و کلانتری دوماه پیش خودم بود دوباره برد شکایت کرد ک بچه رو مریض میکنه سرماخورده بود بچمو بردم دکتر پیامک ویزیت ب اون رفته بهونه دستش اومده....

چقدر برات ناراحت شدم.شرایطت شبیه منه منم با اومدن بچه دومم کلیییی از شوهرم فاصله گرفتم خانوادم یه شه ...

عزیز دلم الهی که خدا کمکت کنه و هیچوقت زندگیت شبیه من نشه.خودت سعی کن به شوهرت نزدیک بشی رابطه تون رو گرم کن من کامل درکت میکنم.محبت کلامی و رفتاری زیادی با همسرت داشته باش.تو هر شرایطی باهاش در ارتباط باش .وقتی هم میاد خونه جو خونه رو سعی کن اروم نگه داری.انشاالله که زندگیت پراز عشق و محبت باشه 

❤️چجوری میشه یکی رو که بیشتر سالای عمرتو باهاش زندگی کردی اینقدررر نامرد ازآب در بیاد❤️چقدر سکوت سخته وقتی پراز حرفی ❤️تراپیستم عجیبترین جمله ی ممکن رو بهم گفت :"《 میدونی چرا تغییر سخته؟چون ادمی رنج آشنا رو به خوشی ناآشنا ترجیح میده.از دایره ی امنت بیرون بیا 》 سقوطی مبهم در میان اقیانوس طوفانی مغز💥                             میدونم آخر قصه تلخ این روزام شیرینه..یه حسی ته دلم داره میگه تو کمکم میکنی میدونم .ایمان دارم بهت...تو از اعماق دلم خبر داری.خداجونم شکرت برای تمام داشته ها...✌️✌️

این وسط دلم به حال اون بچه کوچیکه میسوزه و شما که از هم دور هستین.خدا ازش نگذره.بگو تو رفتی پی عشق و حالت چرا پای بچه ها رو وسط می‌کشی .امیدوارم خیلی زود به حقت برسی و بچت رو پیش خودت بیاری.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز