در رابطه با تاپیک قبلی که زده بودم..
جواب زنگشو دادم ،خیلی عصبی بود و هرچی از دهنش در اومد بهم گفت..
شاید اگه منم جای اون بودم واکنشم بدتر از این بود ..
ولی دلم خیلی شکسته ،
حق داشت ..خیلی حق داشت که فحش بده ،عصبی بشه و خودشو خالی کنه ،
ولی اینکه چیزایی گفت که من واقعا حق نداشتم بشنوم ..
خیلی دوسش دارم ،و نمیدونم چیکار کنم حس میکنم قلبم داره میسوزه ولی هیچی نمیتونم بهش بگم ..هیچی!
حس میکنم دنیا روی سرم آوار شده ..بهم گفت دیگه نمیخوام ریختتو ببینم ..از آشغالایی مثل تو حالم بهم میخوره..
قلبم داره درد میکنه از حرفاش،ولی حرفی ندارم که دیگه بهش بگم ..
ولی امشب با وجدان راحتی سر روی بالش میذارم..
ممکنه آروم شه و برگرده ؟..