خواهر شوهرم ۱۵ سالشه به شددددت بداخلاق از اونایی که فکر میکنه چون نوجوونه و .... کسی نباید حرف رو حرفش بزنه و اخلاقشم گهه
امشب من جایی دعوت بودم شوهرم پسرمو نگه داشت ۴ سالشه رفتم خونه مامانش
وفتی برگشتیم تو ماشین دیدم بچم گریه میکنه گفتم چی شده شوهرم گفت که خواهرش دست بچمو گاز گرفت منم عصبی شدم گفتم واسه چی به چه حقی.. گفت پسرم رفت تو اتاقش نمیدونم چی شد با گریه اومد بیرون جای گازم رو دستش بود .. منم به شدت عصبی شدم به خواهرش فوش دادن گفت گه میخوره به چی حقی بگو که دعواش کردی گفت رفت تو اتاقش درو بست ..
دست بچمو دیدم جای گاز گنده هست رو دستش تا اللن اثرش نرفت خیلی هم قرمزه . گریم گرفت با شوهرم دعوا کردم که حرفی نزد به خواهرش ننه باباشم هیچی بهش نگفتن . گفتن خب بچتون اذیت میکنه ... اونم عصبی شد دیگه تکرار نمیشه ...همین
الانم من قلبم درد گرفت واقعا عصبی ام مادرشوهرم هر روز زنگ میزنه که بیایین نوه مونو ببینیم...دوست دارم فوششون بدم که اینجوری نوشونو میبینن ...
بهش شوهرم گفتم دیگه بدون من نمیری خونتون بچمم نمیبری .... اگه یه بار رفتن چیکار کنم ؟؟ واقعا دوست دارم دعوا کنم با خواهرشوهرم .. چی بهش بگم ؟؟