یک سال! همه این یک سال رو باهم بودیم از ۲۴ ساعت ۲۰ ساعتشو پیش هم بودیم و اون چهار ساعتو چت میکردیم لحظه ای نبود از هم بی خبر باشیم ثانیه ای نبود ک کنارم نبینمش تو سخت ترین زرا و بهترین روزا بودش اونقدر رابطمون قشنگ بود ک همه حسادتشو میکردن و حسرتشو میخوردن ولی الان، الان دوماهیی میشه مایی ک ثانیه ای از هم بی خبر نبودیم دو ماهه حتی نمیدونیم حالمون چطوره...
خیلی بده وسط رابطه ای بلاتکلیف باشی حتی ندونی اون هست ندونی رابطه ای هست ندونی تموم شده یا وسط رابطس بلاتکلیفی مزخرفیه
خیلی رفتم جلو خیلی قدم برداشتم ولی اون ی بارم سعی نکرد بیاد جلو و همه قدما از سمت من بود و الان منم خسته شدم خسته شدم از قدم برداشتن و دویدن یه طرفه ی گوشه نشستم و منتظرم ی روز بیادو بگه رابطه ای ک دوماهه تموم شده واقعا تموم شده و از بلاتکلیفی بیرون بیام.
ادمی ک همیشه وقت داشت الا دوماهه میخواد تنها باشه و وقت نداره جالب اینجاست امشب فهمیدم با دوستامون رفته بیرون و کلیم حرف زده ادمی ک دوماه بود حوصله حرف زدنم نداشت و جالب ترش وقتی ب من میرسه وقت نداره حوصله نداره نیاز ب تنهایی داره و حوصله حرف زدن و چت کردن نداره..
و ادمیه ک رابطه رو تموم نمیکنه و قسمت سختش اینه همکاریم از ماه دیگه خیلی چشم تو چشم میشیم و نمیدونم چطور باید رفتار کنم.