چند روز پیش به عنوان یه مادر که میخواد بیاد خواستگاریم برای پسرش به شوهر سابقم که الان زن و بچه داره پیام دادم گفتم میخوام برم خواستگاری فلانی چجور دختری بود؟ (میخواستم بدونم درباره ام چی میگه ) اون گفت دختر خوبی بود مشکل از بنده بود
از اون موقع تا الان دارم بهش فکر میکنم نمیتونم ذهنمو اروم کنم
میدونم فکر کردن بهش اشتباهه اما نمیتونم از ذهنم بیرونش کنم
مشکل از من بود اون موقع سنم کم بود نمیدونستم باید چطور رفتار کنم
دیگه بپدیرید مسوولیت عملکرد خودتون رو!
یکم بالغ باشید
هنوز هم نمیدونی چطور باید برخورد کنی!
دخترکی شاد در من میزیست...که چونان شاپرک، به اینسو و آنسو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بالهایش ریخت... پَرپَر شد...
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
حالا اصلا بهش فکر نکن . تو الان جوونی برو قشنگ درس بخون برو دانشگاه اونجا هم تجربه یاد میگیری هم بعدش میتونی یه شغل واسه خودت انتخاب کنی و بری سرکار . برای خودت هر چی میخوای بخری . پس انداز کنی . اونوقت فرصتای ازدواجتم خیلی بیشتر و بهتر میشه عزیزم
هیچوقت اینجور تاپیکارو نفهمیدم چجوری ب کسی ک ازش جدا شدی حس داری هنوززز؟ من غیرعادی ام یا اینا؟
شما غیرعادی هستی.
من جدا شدم. از طلاقم هم ذرهای پشیمون نیستم. الان یازده ساله که جدا شدم. تازه احساساتم کمتر شده
اون اوایل واقعا بهش حس داشتم.
خیلی هم بهم ظلم کرده بود
دخترکی شاد در من میزیست...که چونان شاپرک، به اینسو و آنسو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بالهایش ریخت... پَرپَر شد...