چند روز پیش به عنوان یه مادر که میخواد بیاد خواستگاریم برای پسرش به شوهر سابقم که الان زن و بچه داره پیام دادم گفتم میخوام برم خواستگاری فلانی چجور دختری بود؟ (میخواستم بدونم درباره ام چی میگه ) اون گفت دختر خوبی بود مشکل از بنده بود
از اون موقع تا الان دارم بهش فکر میکنم نمیتونم ذهنمو اروم کنم
میدونم فکر کردن بهش اشتباهه اما نمیتونم از ذهنم بیرونش کنم
واقعا مقصر اون بود ؟ مشکل از اون بود ؟
پس بی خیالش
دیگه چاره ای جز فراموش کردنش نداری
بمیرم الهی
فهمیده توهستی سرکارت گذاشته
واقعیت چی بود ؟
دنباله دردسر نیس شایدهم حدس زده خودتی😉
چقد ساده ای اون فهمید که خودت پیام دادی و چه اشتباهی کرده طرف زن و بچه داره چرا کاری میکنی که ناخوداگاه بهت فک کنه اخه؟؟؟ خودت زنی چطور دلت میاد که الان ذهن شوهرسابقت حتی برای مدت کوتاهی درگیرت شه؟
خودت البته میفهمی چطور آدمی بود
اگه راس گفته که هیچ ادم بدرد نخوری بوده
اگه دروغ گفته که بازم ادم بدرد نخوری موضوع به این مهمیو دروغ میگه
حالا واقعا خواستگار داری؟
خودت خواستی جدا شی؟؟؟؟
تصمیم عجولانه؟؟
راست و حسینی بگم اون نه فکرش درگیرته نه چیزی اینقد خودتو درگیرش نکن برای منم پیش اومده بارها چون نخواستم لگد بزنم ب بخت کسی همیشه خوابشو گفتم
اسی مریضی ؟🤨😟 ازدواج مجدد نکن اون مرد بدبخت گناه داره با یکی ازدواج کنه که هنوز فکر شوهر سابقشه
