2777
2789
همینطور قبل هجده سالگی وارد هیچچچچچ رابطه ای نشین

موافقم

شدی‌،قلبو تنو روحم…! 💗                                                      الهی شکر 🤍.   https://abzarek.ir/service-p/msg/2317404.                                          بیشتر میخونم و رد میشم کم پیش میاد پست بزارم اگه خوشتون نیومد لطف کنید بگذرید چون جوابی از من دریافت نمیکنید برای سرگرمی میام و حوصله بحث ندارم ممنونم🤍اگه بازم سعی میکنید نظرتون تحمیل کنید، حق با شماست 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

مادرش یه زن بداخلاق سلیطه بی ادب هرچی از اون زن بگم بازم کم بوداولین دعوایی که بین منو پسرش انداخت ر ...

خوب معلومه دیگه وقتی دنبال عروس چهارده ساله بوده میخاسته حمالی خونشو از ابتدا بت بسپاره.‌...برای پسرش هم ....دیگه نمیگم

لابد اونا میخواستن چون کم سنی و وضع مالیت خوب نیست کلفت بگیرن

مشاوره رایگان پوستی + ارسال رایگان محصولات به همه جای ایرانhttps://www.ninisite.com/discussion/topic/9427706/مراقبت-پوست-با-انواع-ماسک-ورقه-ایضدجوشضدچروکآبرسان

اینا گاو دارن بز دارن خونشون بزرگه کشاورز هستند همش کار دارن

اوایل که هیچی بلد نبودم مادرش همش اینو پز می‌کرد زنت گیج منگ دیوونه هیچی بلد نیست خاک تو سرش این چیه

همسرم رو کشیدم سمت خودم پشت من در میومد ولی گاها بازم پشت مادرش بود 

این ها به کنار

از مادرش بخوام بگم اینه که من هروقت رفتم اونجا اصلا راضی نبود همش چشم غره میرفت میرفتم پشتشو می‌کرد به من میدید من هستم غذا درست نمیکرد میگفت این چرا کار نمیکنه میاد میشینه میخوره میره ولی بخدا نبود من میرفتم از ۶ صبح پامیشدم حیاط اشون ۱۰۰ متره جارو میکردم میومدم خونه اشون ۴ تا قالی می‌خورد همه رو جارو می‌کشیدم دوتا اتاق اشپزخانه تمیز میکردم 

تشک های زیرشون رو من جمع میکردم صبحانه آماده میکردم میشستم 

هروقت هم که میرفتم صبحانه نهار شام با من بود یعنی از درست کردن تا شستن و خشک کردن

اینجا خیلی عجیبه من تازه یه تاپیک خوندم خانمه ازغذای ختم مادرشوهرش لذت برده بود تاپیکشم زده بود،چقد ...

دنیا گرده. 

خدایاهر گاه دلم رفت تا محبت کسی را بگیرد تو او را خراب کردی ..خدایا به هر که وهرچه دل بستم تو دلم را شکستی..عشق هر کسی را در دل گرفتم تو قرار از من گرفتی.. 🖤 

خونه اینا مثل خونه بقیع نیست باید از ۶ پاشی تا مادرشوهر ناراحت نشه وگرنه قهر میکنه و راهی نیست واستی

فقط اینا که نبود خونه اینا باید هر ۲ روز از اتاق ها تا حیاط و بقیه جاها همش جارو و گردگیری میشد من میکردم ولی این همش به من تیکه مینداخت به همین روزا قسم ۳ ساله دارم نکنم رو میزنم به خون میخورم هروقت رفتم اونجا و اومدم همسرم دعوا کردیم هروقت رفتم مادرش راضی نبود ولی بازم واسه همسرم میرفتم 

از این بیشتر نمیتونم توضیح بدم بخدا حال ندارم 

تاکه دیگه به آخرم رسوندن

مادرش یه زن بداخلاق سلیطه بی ادب هرچی از اون زن بگم بازم کم بوداولین دعوایی که بین منو پسرش انداخت ر ...

اخی چند سالت بود

«از خودم شرمنده شدم وقتی فهمیدم زندگی یک جشن بالماسکه بود درحالیکه من با چهره واقعی ام در آن حاضر بودم.»

همسرم ۶ پاشد رفت سر کارش منم پاشدم بهش صبحانه بدم گقت نمیخورم تو بخواب گناه داری چون میدونه من عادت ندارم ۶ بیدار شم آخه مگه میشه من تا ۲ شب با همسرم باشم صبح از ۵ و نیم ۶ پاشم سخته به ولا 

بعدش پاشدم گفتم نه بخوابم مادرت ناراحت میشه گقت بخواب گفتم باشه برد میخابم این رفت 

برادرشوهر و مادرش پاشدن رفتن گاوداری منم خونه رو جمع کردم ظرف های شب اشون رو شستم اومدم اتاق کمرم درآ گرفت یکم دراز کشیدم تا مادرش صدا زد نرگس منم گفته بله دیگه جوابمو نداد

همسرش رو صدا زد گفت آب نیست بیا تانکر رو پر آب کنیم اینا رفتن منم پاشدم دقیق یادمه ساعت تازه ۷ شد منم رفتم تشک هاشون رو جمع کنم اینا پنجره اتاق اشون رو باز میکنن چون هوا گرمه اون روزم نبسته بودن هنوز

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز