اومدیم باغ فامیل شوهرم همه مرداشون هستن اینا اهنگ گذاشتن مردا اصرار کردم پاشو به من برقص محل نداد مادرشوهرم زورم کرد برو وسط دوبار گفتم محترمانه بلد نیستم چون هم محرمه هم مختلط بود چند بار که گفت با حالت خشم گقتم ولم کن نمیخوام برقصم بچه ها اینا به زور میخوان روسری و از سرم بکشن خستم کردن هرکسی اعتقاد خودشو داره به نظرتون کار بدی کردم حالا خانم قهره دلم خنک شد البته
خیلی دوستت دارم همسر عزیزم تو بهترین هدیه ی خدایی برای من زندگیم وقتی قشنگ تر شد که دخترم به جمع دو نفرمون اضافه شد...همه بهم میگن خیلی صبوری واسه همین اسم کاربری مو گذاشتم صبور...دوستتون دارم عزیزای دل