وای یکی به من گیر داده بود بدبختی شمارمو پیدا کرده یه اس امسای بدی میداد ،نزدیک بود سکته کنم ،وشوهرمم عصبی شدنی دیکه هیچی جلو دارش نیست ،هر چقدر من اینک بلاک میکردم با خطر جدید پیام میداد
آخر آروم آروم به شوهرم گفتم ولی اس ام اسا رو نشون ندادم از ترسم ، فقط گفتم مزاحمه زنگ زد تهدید به شکایت کرد یارو به غلط کردن افتاد
چقدر کثافطن بعضیا من مطئنم یا از بچه های دانشگاه بود یا آشنا بود ،چون امکان نداشت غریبه ندیده و نشناخته انقدر پیگیر باشه