دوتا جاری هام میخوان ناهار برن خونه پدرشوهر (البته خودشون خودشون رو دعوت کردن) بعد ناهار غروب هم برن پارک گوشت کباب کنن. به ماهم گفتن بریم
حالا من میخوام ناهار برم خونه مادرشوهرم باهاشون اما دلمون نمیخواد شام هم باهاشون باشیم . راستش تایم زیاد اگه کنار هم بمونیم بی احترامی پیش میاد . دنبال بهانه ای هستم که شام رو بپیچونم. چی بگم که ضایع نباشه دروغه؟ جاریم تا تهشو در میاره
کلا ظهرهم نرو عزیزم چون بری دیگ نمیتونی بپیجونی خیلی ضایعس
فقط برو پارک
من باشم ظهر رو نمیرم
شامو برو
هم میری پارک
هم حال و هوات عوض میشه
حوصله ات ک سر بره میتونی بری قدم بزنی
همون خونه مادرشوهرت بگو کمرم درد گرفته و نمیتونم تکون بخورم
دیگه پارک نرو
البته من بودم پارک میرفتم
آفرین به تو که انقدر با شعوری واقعاااا
ظهر برو
شب با شوهرت هماهنگ کن بگو یه بهانه بیارید جفتتون بعدشم بزنید بیرون
بگو خسته شدم خوابم گرفته برم خونه استراحت کنم
