دو شب پیش حسینیه بودم ، بعد نشسته بودیم صحبت میکردیم یه خانم از آشناهای دورمونم بود ، احساس میکنم خیلی ازم خوشش میومد خیلی باهام خوش و بش میکرد لامصب همش به من نگاه میکرد ، به خدا من آدم دماغویی نیستم ، سرمام نخورده بودم ، اصلا نمیتونم چی شد ، حس کردم یه چیزی از دماغم افتاد ، ( فک کنم عن دماغ خشک شده بود😭😭) محکم خودمو تکوندم ،اما هرچی خودمو و لباسامو نگا کردم چیزی ندیدم ، سرمو بلند کردم دیدم خانومه همینطوری زل زده با یه حالت بهت و قیافه ای که آدم یه چیز چندش میبینه بهم نگاه می‌کنه ، تعجب کردم آخه خودم شک داشتم واقعا عن دماغم افتاده باشه ولی رفتارش یجوری تغییر کرد و سریع بلند شد از پیشم که حالم بد شد همش از اونشب با خودم فک میکنم مگه چی شد؟ حالم خیلی بده ،اصلا همش فک میکنم من که نه سرما خورده بودم نه دماغم کثیف بود اون چی بود دیگه 😭😭😭😭از اونشب همش دارم دماغمو تمیز میکنم ، حالم خیلی بده ، ذهنم درگیرش شده ، همش میترسم خانومه ببینم تو خیابون ، یا فک میکنم نکنه این اتفاق برای بقیه تعریف کنه؟بچه ها چیکار کنم از ذهنم بره؟
عب نداره
ول کن بابا
بیخیال بابا
یچیز طبیعی هست چرا انقد خودتو اذیت می‌کنی
وای ببخشید خندم گرفت😂😂😂😂
نکنه سوسکی چیزی بوده ایییی
حالا بر فرض اینطوریم شده باشه مگه شما انسان نیستی؟خب اتفاقه میفته دیگه اونم اگر حرفی بزنه از شعور پایین خودشه خیلی سخت میگیری
اون خانمه هم میداند که یه چیز طبیعی هست مشگل از خودشه اگه این رفتارها رو بکنه اگه اون آدم شایسته ای باشه برا این کار سهوی و ناخواسته ابرو بالا نمیاندازد
بیخیال بابا مگه خودش نداره ولش کن
این که خوبه من با یکی که خیلی برام مهم بود چطور جلوش بنظر میام حرف میزدم یهو برگشت خندید منم خندیدم یهو تف پرت شد تو صورتش با اینکه خیلی اروم خندیدم😂😂😂😂🤣
واااای😂😂😂😂😂خدایا من ببخش خندیدم
اگه مجردی خیرش به این باشه
هیچی بی خیال باش هرکار کنی نمی تونی فکر اونو تغییر بدی
البته من خودم یه اتفاق برام بیفته خیلی بهش فک میکنم مخصوص تو حموم 🤕
آروم باش
ذات انسان فراموشکاره
مطمئن باش نه شما و نه هیچکس دیگه در نظر انسانی آنقدر اهمیت نداره که این حجم فشار رو به خودت وارد کنی.
حالا انقد دماغتو دستکاری کن،ک ی عمل بینی رو دستت بیفته
