2777
2789

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

کات با دوس پسر نبود.با رفیقم بود‌.ک بهتریت رفیق بود .اینقل بهم محبت میکرد حکم دوس پسر داشت😂‌...ولی تنهام گذاشت.یکسالم ازم کوجیکتره. سال ۱۴۰۱ مهر باهم اشنا شدیم و خرداد تموم شد.. و دوباره همو میدیدیم از مهر ۱۴۰۲ تااوایل  تیر ۱۴۰۳ .. ولی خب صمیمی نبودیم دیگ باهم .فقط اون گاهی بغلم میکرد بهم سلام میکرد.گاهی هم مخل سگ نمیداد..هنوووووز  نتونستم فراموشش کنم.از پارسال تا الان سعی دارم فراموش کنم ک زمانی رفیقم بوده .ولی نمیشه. نمیتونم رها کنم

دیبایی ساختم ک ب بودنش افتخار میکنه:)🤌🏻🤍  
کات با دوس پسر نبود.با رفیقم بود‌.ک بهتریت رفیق بود .اینقل بهم محبت میکرد حکم دوس پسر داشت😂‌...ولی ...

چه بد،فقط همون رفیق صمیمی رو داشتی؟!!

جدایی از رفیق خیلی سختههه

خدای مهربون من💕تو زندگیمو بساز، تو بسازی قشنگه....
مرسی گلمحالا شما چجور بوده میشه خلاصه تعریف کنی

ما هنوز جدانشدیم،به مشکل خوردیم جتی مشاوره هم داریم میریم،نزدیک شش ساله باهمیم

خدای مهربون من💕تو زندگیمو بساز، تو بسازی قشنگه....
چه بد،فقط همون رفیق صمیمی رو داشتی؟!!جدایی از رفیق خیلی سختههه

قبلا اکیپ داشتم.اکیپ ۶.۷نفره.. با ۲ تا از بچه های اون اکیپ اومدم اینجا درس بخونم... یکیش ک رفت با بقیه ی بچها سزیع اوکی شد و با من زیاد صمیمی نشد.یکی دیگ خیلیییییییی باهام صمیمی بود ولی خیلیییییی اذیتم میکرد اشکمو درمیاورد ازارم میداد توزندگیم فضدلی میکرد دخالت میکرد .هرروز بخاطزش گریه میکردم‌.ولی قدرت ترک کردنشو نداشتم‌.تا اینکه اون دوستم  (همینی ‌ک نمیتونم رهاش  کنم و دوسش دارم) اومد باهام اشنا شد توی سرویس رفت و امد باهم توی یک سرویس بودیم‌...بغلم میکزد بوسم میکرد نوازشم میکزد دربارع ی زندگیش خیلی راحت بدوت هیچ سانسوری حرف میزد واین باعث شد من باهاش راحت باشم و دوسش داشته باشم‌‌..و باعث شد ک اون دوستم رو ک خیلی اذیتم میکرد، ترک کنم.

احساس میکنم تنهاااایی بیش از حدم باعث شد ب دوستم وابسته بشم و نتونم فراموشش  کنم.البته بکم تنهاااا رفیقی بود ک انگار دوسم داش(نمیدونم حالا دوسم داشت واقعا یا ن) .و واقعا یهم محبت میکزد و احساس راحتی داشت باهام.من دیگ هیج رفیقی ندارم ‌.تنهااااتزینم.همش میگم کاش دورم شلوغ شه و رفیق پیدل کنم و فراموص کنم اونو

دیبایی ساختم ک ب بودنش افتخار میکنه:)🤌🏻🤍  
قبلا اکیپ داشتم.اکیپ ۶.۷نفره.. با ۲ تا از بچه های اون اکیپ اومدم اینجا درس بخونم... یکیش ک رفت با بق ...

عزیزم نمیدونم تو چه سنی هستین ولی اگه تو دوران مدرسه نتونستی دوست خوبی داشته باشی اصلا اشکالی نداره، ولی واقعا آدم خوبی رو واسه دوستی انتخاب کن و فقط از اجبار تنها نبودن نباشه!!!تنها بودن خیلی خیلی بهتره تا روح و روان و زندگین با آدمای نامناسب اذیت بشه...تو دوران دانشگاه و محل کار و ...هم کلی آدم میاد تو زندگیت که ممکنه یکیشون بشه بهترین آدم زندگیت...امیدوارم خدا آدمای خوش ذات و درست حسابی و مهربون بزاره سرراهت گلم

خدای مهربون من💕تو زندگیمو بساز، تو بسازی قشنگه....
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792