نشسته بودیم با چند تا از بچه های فامیل لب جوب جلو هیئت و اینا طبل میزدن سرمون تو گوشی گرم صحب صدا نوحه هم زیاد بود نشنیدیم به لحظه رومو برگردوندم دیدم از همجا پلیس داره میریزه یه لحظه ترسیدم پاشدیم دور تادور هئئت پیدا کردیم بقیه خانوادرو فهمیدیم که دعوا شده بین د. نفر یکی فش ناموسی داده بقیه ریختن سرش هفت هشت نفری با قمه زدنش واقعا که حرمت نگه نمیدارن شب عاشورا پلیس خداروشکر اومد جمعشون کرد🫠