یک بار ب لصرار یوی از آشنا ها ک میدید دارم تو زندگیم رجر میکشم دعا گرفتم برای اینک همسرم راضی ب طلاق بشه...
باورتون نمیشه من شب همون روز دچار تب و لرز شدید شدم و حس میکردم ک قشنگ ۴ نفر از دست و پاهام چسبیدن دارن میکشن انکار میخاستم نصف بشم هرچیم میخاستم داد بزنم نمیشد
نگو دعا سنگین بوده تا مدت هاهم سنگینیش باهام بود نزدیکش نشید
به من یکی اینجا معرفی کردن طرف گفت دو میلیون میگیرن بختت رو باز میکنم بختت رو بستن با موی سرت و لباس زیرت دفن کردن گفتم خب باز کنی باز طرف بره ببنده چی؟ گفت نه من دورت حصار میکشم و فلان.
به منم بده اسی
سر خودم اومد
یکبار یه اتفاقی افتاد برام کارم کشید ب دعا نویس
گفت زیر فرش جایب ک میخابی رو چک کن اونجا برات طلسم انداختن
و یه وسیله هم وارد خونتون شده ک ن صاحب داره ن میدونید از کجا اومده
پیدا کنید بندازید توالت
بخدا هر دو رو پیدا کردیم
اولی ک کلی کاغذ و اسم من و کلمات عحیب زیر فرش اتاقم بود
دومی هم یه چتر بود ک ۳ ماه بود خیلی عجیب تو خونمون بود و مال هیچکسم نبود
انداختیم دور مشکلم رفع شد
اینو ینی خودم با چشم خودم دیدم
[QUOTE=346272113]سر خودم اومد یکبار یه اتفاقی افتاد برام کارم کشید ب دعا نویس گفت زیر فرش جایب ک میخابی رو چک کن او ...[/QUOTخدالعنتشون کنه والاالان ماچندسالیه فقط توبلاوبدبختیم منم شکم به اینجورچیزامیره مگه میشه اینهمه گرفتاری وبدبختی
میگم حتماطلسممون کردن بعدمیگم ول کن بابا چه ربطی داره واقعاموندم چی بگم
میفهمم چی میگی منم قبل این خانوم رفتم پیش یه اقایی برای دعانویسی ایشون دعا بم دادن برای بازگشایی مال گفت یه نخ بهت میدم ببند رو فرمان ماشین شوهرت من از وقتی بستم کلا همچی برعکس شد تا اینکه تو روستای مامان بزرگم بکی بم این خانمو معرفی کرد قیمتش هم کم بود هم اینکه بم دعا داد تو اولین هفته شوهرم تونست ماشینشو بفروشه و یه ماشین دبگ بگیره چون مشتری داشت ماشینش ولی هر دفعه دبه میکرد یارو یهو شب زنگ زد گفت میخوام ماشینو یه مدتم شوهرم بیکار بود به لطف خدا رفت سرکار
