همه چیزمثل همیشه بود،همه بودن ولی تونبودی ،وصف تو بودولی خب خودت که نبودی ، کی میدونه سال دیگه این تاریخ کی به کیه من اومدم پیشت یا نه ،میدونی دیگه بعدتو کسی نگرانم نیست که سردم بشه چه شبای که چندین بار روی منو میپوشوندی که یه وقت سرمانخورم ،خونه همون خونه هست ولی خب دیگه نیستی،دلم تنگته، تنگ اون روزای که برام بهترین هارو میخاستی، منتظرم صبح بشه بیام دیدنت ،ولی خب دیدنی که توش بغل تو نیست هیچ صدای هم نیس دیگه خبری از این جمله هم نیس اومدی عزیزم خوش امدی چرا دیرکردی ،دیدنمون دیگه شده سلامی که من میدم و جوابی که نداره دیدنی که دیگه هیچی نداره فقط سکوته تواروم خوابیدی ولی قلب من ازهرزمانی تنهاتره