۵ ماه باهم بودیم به قصد ازدواج ۲۷ ساله و تازه معلم شده آس و پاس .یعنی صفر صفر خودمم معلمم پدرم گفت به درد نمیخوره پول نداره جنم نداره نشسته تو خونه اینطوری نمیشه ناگفته نمونه عاشقم شده بود منم وابسته هرچی التماس کرد بمون گفتم آخر نداره این رابطه دلم سوخت اصن
زار زار گریه میکنم فقط ۲ روزه خانواده گفتن بی جنمه کاری نیس وگرنه بیرون کار ریخته نیاز نیست بشینه حتما واسه نظام مهندسی بخونه و عایا قبول بشه یا نه بره کارگری
من کات کردم کار اشتباهی کردم؟چون اصرار میکرد صبر کن بسازم دوباره بیام جلو که خانوادم گفتن اگه اهل ساختن بود تا الان ساخته بود عذاب وجدان دارم اخه 😭خودمم دلتنگشم